اشعار سنتی محرم در فیروزآباد

بر اساس آيات متعدد قرآن كريم و رواياتي كه از پيامبر گرامي اسلام و ائمه معصومين به دست ما رسيده است دوستي خاندان رسول اكرم (ص) و اهل بيت (ع) براي مسلمانان امري واجب تلقي شده است . روشن است كه دوستي آدابی دارد و محب صادق كسي است كه شرط دوستي را چنان كه بايد وشايد به جا آورد .
يكي از مهمترين آداب دوستي ، هم دردي و هم دلي با دوستان در مواقع سوگ يا شادي آنان است ، از اين رو در احاديث متعدد بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهل بيت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان تا كيد فراوان شده است ، بنابر اين با توجه به مطالب ذكر شده مي توان فلسفه و حكمت عزاداري بر اهل بيت (ع) و به خصوص اقامه عزا ي سالار شهيدان حضرت حسين بن علي (ع) را در اموري همانند انسان سازي ، جامعه سازي و انتقال فر هنگ شيعه به نسل بعد جستجو كرد .
در اين رابطه بر پايي مجا لس عزاي سيد الشهدا قرنهاست كه در گوشه و كنار جهان و به طرق مختلف انجام مي گيرد و اقوام و مليت هاي گوناگون هر كدام به سهم خود با ابداع نوع خاصي از عزاداري سهم بسزايي در گسترش فرهنگ غني عاشورا داشته اند. به عنوان مثال منشا زنجیر زنی را از كشورهاي هند و پاكستان دانسته اند و یا اصل سنت سينه زني كه در ميان اعراب رايج بوده است و تعزيه كه هنر بومي ايرانيان است و در دوره كريم خان در ايران معمول بوده ودر عصر صفويه رايج شد ودر زمان ناصر الدين شاه قاجار گسترش يافت .
و اما يكي از گونه هاي عزاداري كه از دير باز در مناطق مركزي ایران و به طور ويژه در شهر مارايج بوده ، ذكر مصائب امام حسين (ع) در قالب اشعار ي پر مغز به صورت دست جمعي است كه در گويش محلي فیروزآباد آنرا دسته جُلي مي نامند واز آن به اشعار دو دستگي ياد مي كنيم . اين سبك خاص از عزاداري كه به صورت تكراردو بند شعر بين دو دسته از عزادارن صورت مي گيرد هنوز هم در گوشه و كنار شهر وبه خصوص در محلات قديمي تر به شكل سنتي آن برگزار مي شود .در بخش نغمه هاي ماندگار قسمتي از اين اشعار جانسوز که سالیان سال است در محله فیروزآباد خوانده می شود و سینه به سینه به نسلهای امروز منتقل گردیده با هم زمزمه مي كنيم .

جوش پـای نخل

 یا حسن و یا حسیــــن     شـــاه شهیـــــدان حسین 
 لب تشنه سر بریدنــد     مظلـــــوم کربــــــــلا را 
یاران علی اکبر چه شد؟     آن شبه پیغمبر چــه شد؟

عباسُ کــــو در کربــلا شد دست او از تــن جدا
درخیمه زین العابدین گوید حسین من چه شد؟
در مشهــــد مقــــدس امام رضا غریب است
غریب است غریب است بی یار و بی طبیب است
شهیدان زنده اند الله اکبر بخون آغشته اند الله اکبر
یا صاحب العصر زمان ادرکنی یا حجت الله زمان ادرکنی

شب اول حلول محرم:

آمد مه غم بهر عزاداري زينب(2)
شد موسم غمخواري و گرياني زينب(2)
كو شير خدا شاه نجف تا كه بيايد(2)
در كـــرببـــلا بهـر هـواداري زينــب(2)


محرم است امشب، شب غم است امشب
خيرالنسا سيه پوش در ماتم است امشب(2)
در ماتم شهيدان صد آه و ناله ، ناله
امشب كه تازه گشته داغ هــزار ساله(2)


هر محرم در نجف اين لاله ها سرمي‌زند(2)
حضرت زهرا شكايت نزد حيدر مي‌برد(2)
كشت فرزند مرا شمر لعين در كربلا(2)
آه و واويلا سكينه دست بر سرمي‌زند(2)


در همين ماه است كه زينب بي برادر مي‌شود(2)
دختر شيرخدا بي يار و ياور مي‌شود(2)
در همين ماه است كه عباس علمدار حسين(2)
از جفاي كوفيان بي دست و بي‌سر مي‌شود(2)

محرم آمد و فصل عزا شد(2)
خزان گلشن آل عبا شد(2)
محرم شد بهار شور و شين است(2)
عزاي شاه مظلومان حسين است(2)

ورود به كربلا

گوييا خيمه زده پادشه تشنه لبان،
در زمين كربــلا با تمام ياورانش
يا علي، الله اكبر(2)
گفت خواهر اين زمين جاي من است
فاطمه آيد در اينجا با تمام خادمانش
يا علي الله اكبر(2)


شب سوم محرم ز اله ندا رسيده(2)
كه حسين و ياورانش صف كربلا رسيده(2)
ملكان عرش اعلی بدريده جامه ها را(2)
زغم حسين مظلوم قد مصطفي خميده(2)


شاه شهيد آمده در كربلا تا بدهد سر به راه خدا
تا بشود شافع روز جزا واي حسينم حسين(2)
شمر لعين آمده در كربلا وز طمع ملك ري آن بي حيا
تا ببرد سر ز حسين از قفا واي حسينم حسين(2)

حربن يزيد رياحي(ع)

حر آمده در كربلا،‌گيرد سر ره بر حسين(2)
در خيمه گريانند همه اطفال و ياران حسين(2)

گفتا به عباس جوان آن پادشاه مشرقين
جان اخا نزدم بيا مير وعلمدار حسين(2)


حر زكوفه با لشكر در كرببلا آمد(2)
آمد كه ببند ره برحسين بي ياور(2)
حرنشين و فكري كن گوييا حسين كشتي
فردا چه بگويي تو در جواب پيغمبر(2)

ورود اشقيا به كربلا

واي به دشت كربلا فوج سپاه مشركين(2)
دارند به كف تيغ جفا ازبهر قتل شاه دين(2)
گفتا به عباس جوان آن سرور و سالار دين(2)
اولاد پيغمبر همه چون بيد لرزانند ببين(2)

بستن آب

عزيز فاطمه سبط پيمبر، گل گلزار حيدر
گرفته دور او درياي لشكر همه با تيغ و خنجر(2)
رسد لشكر زكوفه همچو سيلاب براي بستن آب
حسين گفتا به عباس دلاور نظر كن فوج لشكر(2)

حضرت علي اكبر(ع)

شد روان سوي ميدان شهزاده علي اكبر(2)
برسرش حسين بنهاد عمامه پيغمبر(2)
در ميان چو بربستش ذوالفقار آتش بار(2)
چون شيرخدا آمد در مقابل لشكر(2)


  • فغان از كوفي و شامي برآمد كه شور محشر است اين(2)
    خليل است يا ذبيح يا آنكه حيدر يقين پيغمبر است این(2)
    صدا از ابن سعد دون برآمد كه ماه انور است اين(2)
    جوان هاشمي شبه پيمبر علي اكبر است اين(2)
  • اين شعر معمولا در روز عاشورا خوانده مي شود.

شب تاسوعا

امشب شب تاسوعاست در كرببلا غوغاست
در حريم شاه دين بانگ العطش برپاست(2)
يك طفل زسوز دل برخاك نم افتاده
از تشنگي اطفــال آمد به فــرات عبــاس(2)

شب عاشورا

امشب است شب قتل زاده رسول الله
آرام دل حيــــدر نـــور ديــده زهــرا(2)
وامصيبتــا امــشب آه و از غـــم فردا
مي شود حسين كشته ظهر روز عاشورا(2)


شب قتل است يك امشب شه دين مهمان است
مكن اي صبح طلوع(2)
زينب غمــــزده در نــــاله و در افغـــان است
مكن اي صبح طلوع(2)
شب قتل است همه اهل حرم گريه كنان
برســـر و سينه زنـــان

ام ليلا زغم اكبر خــــود حيــــران است
مكن اي صبح طلوع(2)
اشعاري كه از سپيده دم عاشوراي حسينی تا هنگام ظهر در هيأت سنتي دو محل خوانده مي‌شود.
تشنه لب كربلا بر تو سلام عليك(2)
شاه سر از تن جدا بر تو سلام عليك(2)
سيد خونين كفنبر تو سلام عليك(2)
شاه زمين و زمـن بر تو سلام عليك(2)


وامصيبتا امروز روز عيد قربان است
پادشاه مظلومان از عطش پريشان است (2)
وامصيبتا امروز مي‌شود حسين كشته
جسم شاه مظلومان زير سم اسبان است(2)


عزاي شاه شاهان است امروز(2)
حسين تاچاشت مهمان است امروز(2)
تن قاسم به زيـــر سم اسبــــان
عزاي نوجـــوانـــــان است امــروز(2)


گفت هل من ناصر ينصر منم آل رسول(2)
يك حسين و در ميان صدهزاران لشكر است(2)
اصغرم را بنگريد اين حجت كبراي من(2)
آمده امداد بابش چون حسين بي‌ياور است(2)


ظهرعاشوراست يا غوغاي روز محشر است(2)
يا صلاة جمعه و يا شاه زير خنجر است(2)
قطره آبش دهيد اي كوفيـــــان اي شاميان(2)
باب او روز جزا ساقي حوض كوثر است(2)


شد زلزله در عرش ندانم كـه چه شين است
خورشيد سيه گشته مگر قتل حسين است(2)
برخاست فغان در همه آفاق چه شين است
امروز قيامت شده يا قتــــل حسين است(2)


كشته شد از تيغ كين فرزند شاه تاجدار
ظهر عاشورا به دست شمــر شوم نابكار(2)
آنكه خلاق جهان در وصف بابش گفته است
لا فتي الا علي لاسيــــــف الا ذوالفقار(2)


چه كربلاست امروز چه پربلاست امروز(2)
سرحسين مظلوم از تن جـداست امروز(2)
چه كربلاست امروز چه پربلاست امروز(2)
فغان روز محشر در كربــلاست امروز(2)


اي عزيزان پادشاه بحر و بر گم كرده‌ايم(2)
در زمين كربلا دُرّ و گهر گم كرده‌ايـــــم(2)
داغ ما در اين مصيبت كمتر از يعقوب نيست(2)
او پسرگم كرده بود و ماپدر گم كرده‌ايم(2)

شام غريبان

شام غريبان حسيــن امشب است(2)
اول رنج و محن زينب است(2)

طفل يتيمي ز حسيـــن كم شده(2)
قامت زينب ز اَلم خم شده(2)

جوش ظهر عاشورا ( هیأت ابوالفضلی – دربُگ )

این علم از کسیت که بی صاحب است
این علم از ماه بنی هاشم است


الارض تبکی والسما واویلا هذا الحسینُ فی الدما واویلا
یا فاطمه قومی علی الطفوفی هذا الحسینُ طعمة السیوفی


اصغر بی شیر به زبان آمده حرمله با تیر و کمان آمده


سلطان دین بی یاور است یا الله تنهامیان لشگر است یا الله


شاه شهیدان چه شده ذوالجناح باب یتیمان چه شده ذوالجناح


حسین سرور ما، هادی و رهبر ما
در کربلا شهید شد، ای خاک بر سر ما(2)
عباس یاور ما، حامی و سرور ما
در کربلا شهید شد، ای خاک بر سر ما(2)

جوش ظهر عاشورا ( هیأت حسینی- سربالا )

ظهر روز عاشورا شمرُ می کشد خنجر
بر گلوی شاه دین بوسه گاه پیغمبر(2)
ظهر روز عاشورا می شود سیه خورشید
بهر زاده زهرا آسمـان ز هم پـاشید(2)


وای به دشت کربلا شمر ستمگر آمده
قاتل سبط مصطفی دست به خنجـر آمده


جوانان بنی هاشم بیایید علی را بـــر در خیمــه رسانید


این علم از کیست که بی صاحب است
این علم از ماه بنی هاشم است


از ستـــــم حرملـــــه داد ای فلـــک
شد به زمین زلزله داد ای فلـک


سلطان دین بی یاور است یا الله
تنها میان لشکـر است یــا الله
از بی کسی تکیه به نیزه داده
ذکرش به هل من ناصر است یا الله


شاه شهیدان چه شده ذوالجناح باب یتیمان چه شده ذوالجناح

تهیه و تنظیم : سیدمهدی پور جعفری فیروزآبادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

محرم در میبد محله فیروزاباد

چ دی ۲۹ , ۱۴۰۰
تاریخچه فیروزآباد محله فیروزآباد یکی از بزرگترین و قدیمی ترین بیرونه های میبد بوده و کانون آبادیهای شرقی میبد به شمار می رفته است مورخان قدیم یزد بنیاد آن را به عصر سامانیان نسبت داده اند . آثار تاریخی به جا مانده در فیروزآباد نشان دهنده اعتبار قدمت این آبادی […]