گل سرخ

از باغ شنيديم چو بوي گل سرخ

سجاده كشيديم بسوي گل سرخ

همراه نسيم يك نفس گل ديديم

چون ديده گشوديم به روي گل سرخ

مست از مي وحدتيم و پيمانه به دست

بر دوش گرفتيم سبوي گل سرخ

سبز از چه نباشيم سرا پا به حضور

در خلوت گل به گفتگوي گل سرخ

بد مستيم ار شكست پيمانه دل
 
غم نيست كه نيست آرزوي گل سرخ

آنجا كه سر بريده بر نيزه زدند

داديم قسم ، قسم به موي گل سرخ

ليلاي دلم ز محمل افتاد و نديد
 ج
چشم نگران چهار سوي گل سرخ

در محمل غم نماز شب مي خوانند
 
كردند ز خون دل  وضوي گل سرخ

آنجا كه بنفشه سر گذارد به سجود
 
شد خاك تيمم، آب روي گل سرخ

! ماشا ا پورشيدي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

صلای عشق

د دی ۲۷ , ۱۴۰۰
گفتا امام هر كه ندارد نواي ما بيرون كشد گليم خود از نينواي ما ما را هواي ملكت دار مجاز نيست اين خود حقيقتي است كه داند خداي ما هر كس كه با من است نصيبش شهادت است ورنه روند و كس نشود مبتلاي ما فردا صلاي عشق به عشاق […]

شاید برای شما جالب باشد