حاج ميرزا محمدتقي ميهن دوست

ميهن دوست، خيّري از جنس سلامت

درودی خالصانه و ارادتی خاضعانه محضر شما که مظهر مهر هستید و از تبار باران، فروغ مهرتان روشنی بخش حریم مهرورزی و ریزش ابر کرامتتان رویش زندگی است. شما یار دیار امروزید و یادگار ماندگار فردا، توفیق قرین اعمال خداپسندانه و مصلحانه ی شما باشد.

لطفاً خودتان را براي خوانندگان معرفي بفرمایيد.
حاج ميرزا محمدتقي ميهن دوست فرزند اسماعیل در سال 1303 شمسی در محله فيروزآباد ميبد به دنيا آمدم.

در صورت تمايل بفرماييد چند فرزند داريد و به چه كاري مشغول هستند؟
دو فرزند پسر و يك دختر كه پسر بزرگم چند سال پيش براثر سانحه رانندگي در خوزستان درگذشت. پسربزرگم مرحوم علي اصغر ساكن خوزستان بود و بازرگاني كاشي و سراميك داشت. پسر كوچكم هم ساكن خوزستان است و آژانس هواپيمايي دارد. دختر و دامادم هم هر دو كارمند هستند.

ميزان تحصيلات شما در چه سطحي است؟
تا كلاس چهارم ابتدايي در مدرسه ميبدي درس خواندم و از آن پس درس و مدرسه را رها کرده و وارد بازار كار شدم.

از چه سني وارد بازار كار شديد و اولين كاري كه به آن مشغول شديد چه بود؟
تقريبا از سن 8 سالگي در همين نانوايي محل (نانوايي خيابان ابوالفضل«ع») پادويي مي كردم. بعد از چند سال شاطري را ياد گرفتم و پس از آن مدتي در يزد بودم و بعد به اصفهان رفتم. پس از مدتي كار در اصفهان، در سن 22 سالگي به خوزستان مهاجرت كرده ودر خرمشهر مشغول به كار شدم. مدتي بعد هم در ماهشهر 2 مغازه نانوايي داير كردم و كم كم كار و بارم سكه شد.

مهمترين ابزار براي شروع يك كار، سرمايه است. سرمايه اوليه را ازكجا تأمين كرديد؟
مرحوم پدرم يك حلاج ساده بود و زندگي معمولي داشت و طبعاً سرمايه‌اي نداشت كه به ما بدهد و بنده سرمايه اوليه‌ام را با همان كارگري در نانوايي بدست آوردم و با كار و تلاش شبانه روزي و توكل به خدا به هركاري كه دست مي زدم خدا هم درهاي رحمت را به رويم باز مي كرد.

به غير از كار نانوايي به چه كارهاي ديگري پرداختيد؟
در كنار اداره نانوايي‌ها، با سرمايه اي كه به دست آورده بودم، يك دستگاه لودر خريدم به قيمت 100 هزار تومان و با اين لودر ماسه را از كف شط بيرون مي آوردم و براي مصارف ساختماني به فروش مي رساندم. كم كم اين كار را هم توسعه دادم و بعد از مدتي صاحب چندين دستگاه لودر و غيره شدم.
چندي بعد با مشاركت چند نفر از جمله يكي از دوستانم كه در اصفهان باهم آشنا شده بوديم، اقدام به تأسيس كارخانه‌آرد نموديم و به اين ترتيب من صاحب دو دانگ از كارخانه‌اي شدم كه خيلي زود تبديل به مهمترين كارخانه توليد آرد در خوزستان شد.

چند سال كارخانه آرد را اداره مي كرديد و چه شد كه سرمايه‌تان راجمع كرده وبه ميبد بازگشتيد؟
قريب به پنجاه سال در خوزستان بودم و به تناوب در شهرهاي خرمشهر، آبادان، ماهشهر و اهواز سكونت داشتم و از اين 50 سال، 30 سال سهامدار كارخانه آرد بودم.
اما علت بازگرداندن سرمايه‌ام به ميبد، اين بود كه به دليل اختلاف سليقه بر سرموضوعي با رفيق و شريك اصفهاني‌ام بحثمان شد و من هم براي اينكه اين اختلاف سليقه باعث كدورت و برهم خوردن رفاقتمان نشود، سهمم را فروختم. كمي بعد، تقدير، سرنوشت ديگري را رقم زد و دوست اصفهاني بر اثرسانحه‌ي تصادف درگذشت اما من رفاقت را در حق رفيقم تمام كرده و وراثش را مجبور به اداي ديون شرعي دوستم نمودم و بعد از آن كارخانه راتحويلشان دادم و به ميبد آمدم و با پولي كه داشتم اقدام به خريد سهام يكي از شركتهاي كاشي نمودم و تعدادي از سهام را به نام فرزندانم كردم و مقداري هم براي خودم برداشتم

.

     علت ورودتان به عرصه خيري چه بود و چه شد كه قدم در راه خيرين سلامت گذاشتيد؟

بعد از فوت مرحوم پسرم كه به حمدا… از تمكن مالي خوبي هم برخوردار بود، بخشی از اموالش طبق قانون به من و مادرش مي رسيد و ما هم كه در اين سن و سال، نياز مالي چنداني نداريم و به قول معروف، روزي يك قرص نان خوراكمان است. در ضمن درآمدي هم كه از سود سهاممان در كارخانه كاشي مي گرفتيم در يكي از بانكهاي ميبد سپرده مي شد،‌ اين بود كه با همسرم تصميم گرفتيم كاري انجام دهيم كه تا انشاءا… باقيات الصالحاتي باشد براي خود وپسر مرحوممان و اما علت ورودم به عرصه خيرين سلامت، دوستي‌ام با آقاي وهابي از كاركنان بيمارستان ميبد بود و با راهنمايي و معرفي ايشان قرار شد زميني در بيمارستان به من واگذار شود تا آنرا بسازم. چند روز بعد نزد حاج آقا اعرافي، امام جمعه محترم شهرمان رفته و موضوع را با ايشان درميان گذاشتم وايشان هم بسيار از اين كار استقبال كرده و تشويقم نمودند

  از نحوه توافقاتتان با بيمارستان و مسئولين ذيربط بگوييد؟

ورود من به اين عرصه مصادف بود با زمان رياست دكتر ملانوري در بيمارستان ميبد و ابتداي امر قرار شد زميني به مساحت 300 متر مربع به من بدهند اما وقتي نقشه آماده شد و كار را شروع كردم،‌ ديدم زمين 2000 متر است. ابتدا كمي جا خوردم و فكر كردم ايراد از نقشه است، اما بعد متوجه شدم نقشه درست است و اين از ظرافتهاي كار مديريت دكتر ملانوري بوده که بنده را در عمل انجام شده قرار دادند و‌آنجا بود كه نه تنها از كار ايشان ناراحت نشدم بلكه به حُسن مديريت ايشان تبريك گفته و از جسارت عملشان از صميم قلب احساس رضايت كردم.

   در حال حاضر وضعيت ساختمان چگونه است و كار تا چه مرحله‌اي رسيده است؟

ساختمان در سه طبقه و هر طبقه به مساحت 1560 متر مربع طراحي شده است كه يك طبقه به نام خودم جهت بخش مغز و اعصاب، يك طبقه جهت بخش قلب به نام مرحوم پسرم و يك طبقه هم جهت کلاسهای آموزشی شامل کتابخانه،سالنهای IT و SKILL LAB به نام همسرم اختصاص خواهد يافت و هم اكنون به اصطلاح كار سفت كاري آن به پايان رسيده و آماده كاشي كاري بدنه و كف و نماسازي بيرون مي باشد.

 شنيده‌ايم يكي از خيرين پيشگام در زمينه‌ي خريد خانه هيأت ابوالفضلي فيروزآباد در مشهد مقدس بوديد، در اين باره هم صحبت كنيد؟

از همان زماني كه در خوزستان بودم به ندرت پيش مي آمد كه براي شركت در مراسم دهه اول محرم به ميبد نيايم و اكثر سالها هم همراه هيأت ابوالفضلي به مشهد مي رفتم و با بروبچه‌هاي هيأت بودم. سالها بود كه در مشهد صحبت از خريد خانه مي شد و تا آنجا بوديم حرف همين بود كه بايد خانه داشته باشيم و… يك روز وقتي دوباره اين حرف به ميان آ‌مد، عصباني شدم و به دوستان گفتم كه با حرف چيزي درست نمي شود و بايد مرد عمل بود و همان جا قول دادم كه اولين قلم را خودم به حساب هيأت بريزم و به محض اينكه به ميبد رسيديم مبلغ 5 ميليون تومان (سال74) به حساب ريختم و بعد بقيه خيرين هم كمك كرده و هيأت در مشهد صاحب خانه شد.

  ضمن تشكر از شما در پايان اگر صحبت خاصي داريد بفرمایيد.

من هم از شما متشكرم و در پايان جا دارد از زحمات و حمايت‌هاي خانواده ام به ويژه پسر كوچكم، علي اكبركه همواره مشوق من در انجام امور خير بوده،‌ تشكر و قدرداني نمايم. همچنين از تلاشهاي بي وقفه‌ي آقاي ميرزايي كه معتمد بنده و مسئول انجام كارهاي ساختمان است، بسيار سپاسگزارم و اميدوارم خداوند، روح پسر مرحومم را قرين رحمت خود گرداند.

گفتگو: سیدمهدی پورجعفری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

نقش زنان در روز عاشورا

چ دی ۲۹ , ۱۴۰۰
نقش زنان در روز عاشورا را از چند منظر می توان مورد بررسی قرار داد: پشتیبانی و حمایت از امام حسین (علیه السلام)زنان کاروان حسینی، با بینشی ژرف، به حمایت از امام حسین (علیه السلام) پرداختند. ایشان چه قبل از شروع قیام و چه بعد از آن، حامیانی استوار و […]