جواد حاجی ده آبادی

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم ا…

این آوای مردی بود که علم به دوش و سوار بر اسب، آهسته آهسته کوچه پس کوچه های شهر را پشت سر می گذارد و مشتا قان زیارت ضریح شش گوشه ی محبوب را برای تشرّف به پای بوسی آقا فرا می خواند. او چاووش بود چاووش کاروان های زیارتی مردمان شهر آب و آینه، چاووش میبد. و چقدر زیبا می خواند و ناله ی جان سوزش چه تاثیر شگرفی داشت بر قلب عاشقان زیارت حرم دوست

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم ا…

 هر که دارد سر همراهی ما بسم ا…

چه کربلا ست که آدم به هوش می آید                             

  هنوز ناله ی زینب به گوش می آيد                              

   .هنوز که هنوز است هر کجا که این ابیات زیبا را می شنوم بی اختیار به یاد او مي افتم. او که سالیان سال با صدای گرم و دلنشینش گرمی بخش مجالس تعزیه و محافل سوگواری اهل بیت (ع)است حاج جواد حاجی ده آبادی هنر مندی از شهر هنر پرور میبد درعرصه ی هنر اصیل تعزیه

  • با عرض سلام خودتان را به طور کامل برای خوانندگان هلال غم معرفی کنید؟
    • جواد حاجی ده آبادی فرزند حسین، در سال 1307 هجری شمسی در محلّه ی ده آباد میبد متولّد شدم
  • آقای حاجی بفرمایید چگونه وارد عرصه ی تعزیه خوانی شدید و مشوّق شما در این زمینه چه کسی بود ؟
    • از دوران کودکی علاقه ی زیادی به تعزیه داشتم و در همان سنین کودکی دار درست می کردیم و با وسایل ابتدايی برای خودمان تعزیه می خواندیم. امّا از آنجا که پدرم ذاکر و موذّن مسجد بود و صدای خوبی هم داشت کم کم مرا هم وارد این عرصه نمود و از ده سالگی به طور جدی دنبال این کار رفتم
  • اوّلین نقشی که در شبیه خوانی ایفا کردید چه بود و در کدام حسنیّه اجرا شد؟
    • اوّلین شبیه من در میدان مهرجرد بود که نقش یکی از طفلان مسلم را در کنار مرحوم حاج غلام حسین اکبر (مقنی باشی) اجرا نمودم و پس از آن به اتفاق حاجی غلامحسین اکبر همراه مرحوم حاجی ملا حسین شمر برای تعزیه خوانی به تفت رفتیم و بعد از چهل روز که به میبد برگشتیم من بچه خوانی را تکمیل شده بودم.
  • آقای حاجی از حاج غلامحسین یاد کردید، مقداری در مورد ایشان صحبت کنید ؟
    • مرحوم حاج غلامحسین تعزیه خوانی بسیار خوب و واقعاً در زمانی خودش بهترین بود. صدای عالی و رعایت اصول شبيه خوانی از خصوصیات خوب حاج غلا محسین بود.
  • از تعزیه خوانان قدیم نام ببرید و بفرمایید شما در محضر چه کسی تعزیه را فرا گرفتید ؟
    • مرحوم سید محمود گلاب که شاه نسخه خوان بسیار خوبی بودند و حر و عباس را عالی اجرا می کردند . مرحوم ملا اسد ا.. میبدی که ایشان نیز شاه نسخه خوان بودند،حاجی آخوند ملا هاشم که امام خوان به نامی بود. و مرحوم حاجی محمّد اسماعیل فیروزآبادی که شاه نسخه خوانی کم نظیر بود. مرحوم حاج ملا حسین شمر که من خیلی چیز ها از ایشان یاد گرفتم.
  • از آنجا که شما در تعزیه نقش اصلی انبیاخوان (شاه نسخه ) را می خواندید، اجرای کدام یک از  همکاران خود را بیشتر دوست    می داشتید ؟
    • تا آنجا که من به یاد دارم مرحوم محمّد اسماعیل فیروز آبادی و پس از ایشان حاج غلامحسین مقنی باشی و بعد از این دو دیگر خواننده ای به تمام معنا ندیده ام.
  • تعدادی از مجالس تعزیه که در قدیم اجرا می شد و هم اکنون به فراموشی سپرده شده را نام ببرید؟
    • تعزیه دو طفل زینب ،تعزیه ی امیر تیمور ،ذبح اسماعیل، تعزیه ی امام رضا (ع)و باغبان ،تعزیه ی امام – عباس، شمعون یهودی، امیرالمومنین و تعزیه ی هابیل و قابیل از جمله تعزیه هایی بود که در قدیم اجرا می شد و بنده نسخه ی تعدادی از اين تعزیه ها را در اختیار دارم.
  • در میان تعزیه هایی که اجرا می کردید ،کدام تعزیه را بیشتر دو ست دارید ؟
    • تمام تعزیه ها را دوست دارم، مهّم این است که تعزیه خوب و صحیح اجرا  شود وگرنه فرقی میان مجالس تعزیه وجود ندارد.
  • یکی از ارکان مهّم در هر تعزیه ای اشقیا یا نقش مخالف است. لطفاً بهترین اشقیا خوانان قدیم و حال حاضر را نام ببرید و بهترین اشقیا خوانی که شما رو برویش ایفای نقش کرده اید کیست؟
    • در میان قدما مرحوم حاج ملا حسین شمر که دیگر کسی مثل ایشان نیامده است. و قبل از ایشان هم مرحوم غلام حسین میزا حسن اشقیاخوان خوبی بوده است. در حال حاضر هم حاجی حسن زارع (حسن شمر) و آقای مفیدیان خیلی خوب می خوانند. البته سید ماشاءا… شمر و مهدی دهقانی هم خوب هستند و بهترین کسی که من رو به رویش خوانده ام مرحوم حاجی ملا حسین بوده.
  • ·     آیا تا کنون خارج از میبد هم تعزیه خوانده اید؟
    • بله – در اکثر شهرهای استان از جمله تفت – مهریز – علی آباد  و نصر آباد – نیر و سخوید خوانده ام البته در نایین و بادرود هم تعزیه اجرا کرده ام.
  • از اصول مهّم در تعزیه ی قدیم – که امروزه به آن اهمیّت چندانی داده نمی شود – صدای خوب و حفظ نسخه و تسلّط کامل بر اجرای آن بود. مقداری در این مورد توضیح بفرمایید؟
    • در قدیم اوّلین فاکتور مهّم برای تعزیه خوانی صدای خوب بود. و تعزیه خوان باید علاوه بر حفظ نسخه و روان خوانی آن دستگاههای تعزیه را که 72 مقام است یاد بگیرد. و این طور نبود که هر کس هر چه می خواهد بخواند. مثلاً در تعزیه ی علی اکبر (ع)، وقتی که حضرت علی اکبر به میدان می رفت، سکینه بر سر راه او قرار گرفته و آواز گیلانی می خواند و کسی که نقش علی اکبر را اجرا می کرد باید در همین مقام پاسخ او را بخواند. بعد آواز سوز و گداز        می خواند و بعد عشاق و همین طور ادامه می دادند تا یک نفر کم بیاورد و شعر را عوض کند و این طوری یک جور رقابتی بین خوانندگان حاکم بود.
  • آیا تا کنون پیش آمده که در اجرای تعزیه ای دچار اشتباه شوید ؟
    • خیر – از آنجا که تعزیه را به صورت صحیح و نزد اساتید خبره فرا گرفته ام هیچ گاه در خواندن آن دچار اشتباه نشده ام.
  • چند سالی است که همایش تعزیه در میبد برگزار می شود و شما به عنوان داور در تعدادی از آن ها حضور داشته اید، نظرتان درباره  این همایش و نحوه ی برگزاری آن چیست؟
    • برگزاری همایش خیلی خوب است امّا ایراد این است که سبک و روش تعزیه ی قدیم اجرا نمی شود و هر کسی برای خودش سبکی در می آورد و این ها تعزیه ی میبد نیست. مثلاً در تعزیه علی اکبر نمی شود یک ساعت غلام ترک بخواند، تعزیه ی علی اکبر همان طور که از اسمش پیداست بیشترین نقش را علی اکبر باید اجرا کند. اگر تعزیه ی میبد درست خوانده شود همه جا آنرا می پسندند.
  •  از آنجا که تعزیه هنر بومی ماست و ماندگاری آن همّت و تلاش همگانی را می طلبد، بفرمایید نقش متولّیان امور فرهنگی و هنری همانند اداره ی ارشاد در جاودان ماندن این هنر اصیل تا چه اندازه است؟
    • مهدي دهقاني فيروزآبادي بوی سیب
      اداره ارشاد فقط سالی یک همایش برگزار می کند و وقتی همایش تمام شد از یاد می برند که باید استاد بیاورند و تعزیه خوانان و جوانان علا قمند به این هنر را تعلیم دهند .
  • با توّجه به متنی که در ابتدای مصاحبه آمد،در مورد چاووشی و نقشی که در فیلم چاووش در میبد ایفا کردید توضیح دهید؟
    • در قدیم رسم بود هركس که به کربلا مشرّف می شد برای بدر قه اش چاووشی می خواندند و هنگام برگشت هم رقم دیگری خوانده می شد. در مورد چاووش در میبد هم آقای سید ناصر امامی از بنده دعوت کردند که در فیلمی که درباره ی چاووش می ساختند نقش چاووش را اجرا کنم و من هم پذیرفتم من سوار اسب در کوچه پس کوچه های بشنیغان چاووشی می خواندم و آنها فیلم می گرفتند . قسمتی هم در رباط میبد بود که زائران آنجا جمع می شدند تا راهی کربلا شوند و کلاً سه روز فیلمبرداری انجام شد.
  •  آیا در زمینه ی قرائت قرآن و ذاکری نیز فعالیت دارید؟
  • بله – ذاکری را در کنارم پدرم یاد گرفتم و قرائت قرآن را نزد مرحوم حاج ملا حسین که مکتب دار بود فرا گرفتم . در سن ّده سالگی هم اذان را از ادیب خوانساری فرا گرفتم و در 18 سالگی در قم برنده ی مسابقه ی اذان شدم .
  • ضمن تشکّر از جناب عالی در پایان اگر صحبت یا توصیة خاصّی دارید بفرمایید ؟
  • صحبت خاصی نیست، فقط به جوانانی که پا در این مسیر می گذارند توصیه می کنم تعزیه را نزد استاد و به صورت پله پله فرا بگیرند.               

 

بسیار شنیده ایم که در چاووش خوانیهای زائران کربلا می گویند : ز تربت شهدا بوی سیب می آید. نیز معروف است کسانی که صبح زود به زیارت کربلا می روند، بوی سیب بهشتی استشمام می کنند.

این سخن ریشه ی حدیثی دارد، در کتاب گرانسنگ بحارالانوار چنین آمده است: روزی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) به حضور پیامبر رسیدند در حالی که جبرئیل هم نزد رسول خدا بود. این دو عزیز جبرئیل را به (دحیه ی کلبي)[1] تشبیه کرده و دور او  می چرخیدند. جبرئیل هم چیزی در دست داشت و اشاره می کرد. دیدند که در دست جبرئیل یک سیب، یک گلابی و یک انار است. آنها را به حسنین داد. آن دو خوشحال شدند و با شتاب به سوی پیامبر دویدند. پیامبر آنها را گرفت و بويید و فرمود: ببرید نزد پدر و مادرتان. آن دو نیز چنان کردند. میوه ها را نخوردند تا این که پیامبر هم نزد آنان رفت و همگی از آن ها خورند. ولی هر چه می خوردند میوه ها باز باقی بود تا آن که پیامبر از دنیا رفت. امام حسین (ع) نقل می کند که در ایّام حیات مادرمان فاطمه (علیهما السلام) تغییری در میوه ها پیش نیامد تا آن که فاطمه از دنیا رفت ،انار ناپدید شد و سیب و گلابی باقی مانده بود. با شهادت علی (ع) گلابی هم ناپدید شد و سیب به همان حالت باقی مانده. امام حسن (ع) شهید شد و سیب به همان حالت باقی ماند، تا روزی که در کربلا آب را به روی ما بستند. من هرگاه تشنه می شدم آن را می بوییدم، سوز عطش من تسکین می یافت. چون تشنگی ام شدّت یافت برآن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ پیدا کرده بودم، حضرت سجاد می فرماید: این سخن را پدرم یک ساعت قبل از شهاد تش فرمود و چون شهید شد بوی سیب در قتلگاه به مشام می رسید. به دنبال آن گشتم و اثری از سیب نبود. ولی بوی آن پس از حسین (ع) باقی بود. قبر حسین (ع)را زیارت کردم و دیدم بوی سیب از قبر او به مشام می رسد. پس هر یک از شیعیان ما که زیارت می کنند، اگر بخواهند آن را درک کنند هنگام سحر در پی زیارت بروند که اگر مخلص باشند بوی آن سیب بهشتی را استشمام می کنند.


1 نام شخصی خوش سیما بود که جبر ئیل اغلب به صورت او آشکار می شد.

منابع: فرهنگ عاشورا ص 80 به نقل از بحارا الا نوار ج 43 ص 289 – مناقب ابن شهرآشوب ج 3 –ص391

گفتگو: سید مهدی پور جعفری فیروزآبادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

از فجر کربلای حسینی تا فجر انقلاب خمینی

د دی ۲۷ , ۱۴۰۰
والسلام ?دکتر محمد جواد دهقانی فیروزآبادی