ذوالجناح ای مرکب زیبای من . | ای براق آسمان پیمای من . |
ای سمند تیز هوش تیزتک . | ای سر پا دلفریب و با نمک . |
ای عقاب تیز پرواز حسین . | توسن افسونگر و ناز حسین . |
ای کمیت باوفای خوشرکاب . | ای که نعلت برده گوی از آفتاب . |
ماه از پیشانیت آویخته . | سم تو خاک بیابان بیخته . |
ای غزال خوشخرام خوب من . | ای بیانگرد شهر آشوب من . |
گرچه جانم از عطش بر لب رسید . | لحظه ای آرام شو زینب رسید . |
گر چه زهرا منتظر در کوثر است . | پایبندم ناله های خواهر است . |
پیش رو بزم حضور دادگر . | زینب آن زهرای صغری پشت سر . |
از نسیمش بوی زهرا می رسد . | از حرم ام اخیها می رسد . |
ای سلحشور غیور با مرام . | پای دل را رشته یال تو دام . |
ای تنت از تیر دشمن چاک چاک . | بال بگشادور شو از روی خاک . |
کن عروج ای رفرف اوج کمال . | در سپهر آرزو بگشای بال . |
هدهد فرخنده ام پرواز کن . | راه عشقست این، سفر آغاز کن . |
تیه اقدس عرصه جولان تست . | عرش اعلی مقصد پنهان توست . |
کوپه زین تو کوه قاف شد . | راه معراج تو اکنون صاف شد . |
جبرئیل آورد قرآن را به فرش . | می بري قرآن تو ازاین جا به عرش . |
کن شتاب ای بی نظیر باد پا . | تیز تر رو وعده دارم با خدا . |
رو حسین از جان شیرین سیر شد . | وعده دیدار جانان دیر شد . |
ذو الجناحا داغ اکبر دیده ام . | داغ عباس دلاور دیده ام . |
دانی آیا اصغرم بی شیر شد . | عاقبت دیدی نشان تیر شد . |
کن مدارا طاقتم از دست رفت . | در وصال دوست باید مست رفت . |
درد هجرانم توان از کف ربود . | رفت از یادم بجز او هر چه بود . |
ذو الجناح ای مرکب پروازیم . | ای تو تنها شاهد جانبازیم . |
قتلگه نزدیک شد آهسته تر . | مقصدم این جاست اندر این سفر . |
?جمال الدين مفيديان