جایگاه اسب در تعزیه

دیر زمانی است که اسب این حیوان اصیل و نجیب نقش عمده ای در ابعاد مختلف زندگی انسان ایفا می نماید. تا آن جا که علاوه بر بهره برداریهایی اقتصادی و مادی، ارتباطی عاطفی و صمیمانه بین این دو موجود برقرار گردیده، از یک سو اسب با انسان مأنوس شده و از سوی دیگر انسان نوعاً به این موجود ظریف و زیبا و خوشخرام و در عین حال قوی و نیرومند و کارآمد و باهوش علا قمند گردیده، به نوعي که در بعضی موارد تا سر حد عشق او را دوست داشته است. حضور دايمی و تاثیر گذار اسب در جای جای زندگی انسان ها غیر قابل انكار است و این حضور پر رنگ بیانگر نیاز شدید انسان به این یار صمیمی و متقابلاً علاقه این حیوان استثنايی به انسان و حس همدردی و همکاری و همراهی او با انسان است. بعید به نظر می رسد که اسب با این قدرت و صلابت و روحیه حماسی و ماجراجویانه و عصیانگری و طغیان و سرکشی در صورت عدم تمایل ذاتی و درونیش پای در دام انسان بگذارد و علیرغم میل باطنی و کششهای غریزیش رام گردد و آرام گیرد. آنچه به ذهن می رسد آنست که خود او نیز از مصاحبت و همگامی و قرابت و الفت با ما لذّت می برد. در هر صورت بنا به روایتی نخستین حیوانی که رام انسان گردیده اسب بوده و دلیل آن نیز علاوه بر علاقه و نیاز انسان، تمایل اسب به نزدیک شدن به انسان و نشان دادن چراغ سبز از طرف خود او بوده است. او مدام در اطراف و حواشی محل سکونت و استقرار انسانها دیده می شده و با نشان دادن حرکات موزون و زیبا و انجام مانورهای متعّدد و چرا و جولان در نزدیکی انسان توجّه انسان را به خود جلب نموده میل به همزیستی مصلحت آمیز با بشر و علاقه خود به کمک به او را ابزار می نموده است. چنان که از متون تاریخی موثّق بر می آید انسان های بزرگ دارای اسبهای بزرگ بوده اند وجود یک نوع رابطة احساسی متقابل بین انسان ها، و اسبهایشان تا جایست که تاریخسازان موثرعرصه ی حیات بشری با اسب هایشان حرف می زده اند و برایشان شعر می گفته و در رجز هایی آن ها را به رخ می کشیده و به آنان می بالیده و افتخار می کرده اند نام بعضی از اسبها در کنار نام صاحبانشان جاودانه گردیده تا بدان مرحله که یکی از آنان دیگری را در اذهان تداعی می کند. مگر می توان رستم را بدون رخش و سیاوش را بدون شبرنگ و علی (ع) را بدون دُلدُل و حسین را بدون ذوالجناح تصوّر کرد و عکس العمل و رفتار های اسبها نیز مویّد علاقمندی و درک صحیح آنان است. آنچه اسبها را وادار به خطرکردن و جانبازی در راه نجات سواران خود می کند چیزی غیر از طبیعت وطينت آنها نيست . چرا که حیوانات به صورت غریزی فرار از کانون خطر و جدال برای زندگی را فرا گرفته و ترجیح می دهند.


بزرگان سیاست، بزرگان اقتصاد وامور مالیه، بزرگان دینی، بزرگان عرفا و عالمان بزرگ، جنگجویان سلحشور و شعرای نامدار دارای اسب های نیکو و  شدیداً علا قمند به آنان بوده اند و بسیار در مورد آن ها سفارشات کرده و خیر و برکت را در نواصی آنها معقود[1] دانسته اند در همه فرهنگها و سنتّها اسب مورد احترام و محبوب است و در ادبیات همه ی کشور های جهان ستوده و تکریم و تعظیم شده است اسب در تمام ملتّها و ملیّت ها مبارک و مبروک است وبه خصوص در نزد ایرانیان که صاحبان اصلی آنهایند و اسب اصالتاً به آب و خاک آنان تعلّق دارد. جای پای اسب در فرهنگ و تمدن ایرانیان چه قبل از اسلام و چه پس از آن، آنچنان عمیق و محکم است که تردید وا نکار آن غیر ممکن می نماید. اساطیر و افسانه ها و حکایات و روایات در این فرهنگ غنی بدون وجود اسب هیچ است و بی مزّه و حذف این گزینه از این فرهنگ از دست دادن حلاوت و شیرینی و لذّت و اعتبار را به دنبال دارد. محبوبیت رخش و شبدیز و کرّان و شباهنگ نه تنها در کارنامه صاحبان آنان رقم گردیده بلکه در میان ملّت ها نیز غوغا کرده است. کسی را جرأت نبود که خبر مرگ شبدیز را به پرویز بدهد این از خسرو شیرین است که دیگران نیز شبدیز را ساختند و سرودند، اندوهگین شدند وگریستند. اسلام و پیامبر نیز اهمّیت اسب و خیر و برکت او و نیاز متقابل انسان و اسب به یکدیگر را نه تنها فرو نهشته که در دلنشین ترین کلام و با بهترین گونه به بیان آن پرداخته و با دادن امتیاز به این حیوان نجیب به او بها داده و ضروت حضورش را اعلام نموده است. سفارش بزرگان اسلام به نگهداری اسب آن هم در نزدیکی محل سکونت و حتی سفارش به نگهداری اسب در منزل و رسیدگی به او و رعایت آداب سواری گرفتن و کار فرمايي و علاقمندی شدیدشان همه بیانگر اهمّیت این موجود براستی دوست داشتنی در نزد آنان است. در این میان ایرانیان به دلیل سابقة اسب دوستی عمیق و علاقمندی شدیدشان به اسب به این سفارشات اهمیّت بیشتر داده و بهتر عمل و اعمال نموده اند. یکی از عرصه های ظهور این علاقه و وابستگی ایرانیان چه مسلمان و چه غیر مسلمانان حضور پر شور اسب در مراسم آیینی و مذ هبی آنان است.

چه در سیاوش خوانی و چه در تعزیه گردانی. ایرانیان مسلمانان به دلیل گرایش صحیح شیعی و ارادت خاص به علی (ع) و اولاد او و توجّه مخصوص به روش زندگی و نحوه شهادت آنان و نیز تأثیر توصیف ناپذیر مصائب خاندان عصمت اهل بیت مکرم در روحیه آنان تا مرز ممکن به مصور نمودن گوشه هایی از زندگی سراسر برکت و سرشار از خیر اهل بیت و وابستگان آنان اقدام و به تصویر کشیدن رنج ها وتلاش ها و جهاد ها و خدمت ها و در پایان اهداء جان مبارکشان در راه اعتلای اهداف عالیه اسلام و برافروختن چراغ منیر هدایت بر سر راه بشریت همّت گماشته و به روش های گوناگون به بیان و تبلیغ این ها  پرداخته اند که تعزیه به طور اعم و شبیه خوانی مخصوصاً در همین راستا اقامه گردیده است به دلیل قرابت آمیختگی اسب با زندگی انسان در گذشته و حال ضرورت حضر دايمي او در برنامه های نمایش تاریخی عموماً و شبیه خوانی خصوصاً، کاملاً محسوس است چگونه می توان بدون اسب شبیه خواند در حالیکه در لحظه لحظه واقعه عاشورا اسب جاری است. وایفا کنندگان نقش های مهّم و اصولی اشعار زیادی خطاب به اسبها و یا در توصیف آنان دارند

خوشبختانه در قسمتهای عمده ای از کشور عزیزمان به دلیل مساعدت هوا و مناسبت بودن محل اسب وجود دارد و تولید و پرورش آن به صورت سنتی و نگهداری طبيعي  آن معمول می باشد اما در بعضی نقاط نگهداری و پرورش اسب بسیار مشکل و شدیداً هزینه بردار است در مناطق کویری مانند اکثر قسمتهای استان یزد و به خصوص شهرستان میبد سختی آن به مراتب بیشتر است و نبودن کشاورزی عمده و یا سایر کارهائی که اسب می تواند در انجام آنها دخیل باشد این مشکلات را محسوس تر نموده است اما از دیر باز مردمان سخت کوش این خطه با توجه به علاقه ستودنی و عشق توصیف ناپذیرشان به اهل بیت علیهم السلام و با توجه به اهمیت زیادی که برای تعزیه قائل بوده و می باشند همه این مشکلات و موانع را  نادیده گرفته سختی ها را به جان و دل خریده اند و علیرغم عدم دسترسی کافی، همه امکانات لازم برای اجرای تعزیه را به هر جان کندنی که بوده فرا هم نموده اند چرا که به حق معتقدند که اجرا معنوی و پاداش الهی را در پی خواهد داشت این همه حسینیه و تکیه این همه وسائل و لوازم که تعداد و مقدار آنها بي شمار  است همه و همه بیانگر صدق ادعای ماست. مردم خوب و معتقد و ارادتمند و با اخلاص میبد از گذشته های دور به عشق سالار شهیدان و برای رونق و گرمی مراسم عزاداری و شبیه خوانی اسب خریده، نگهداری کرده و عزیز داشته اند. در بعضی موارد با وقف نمودن اسب برای مراسم عزاداری موجبات حضور دائمی آن جهت اجرای مراسم را  تضمین   نموده اند و از بیم نبودن احتمالی اسب در بعضی از مواقع اسبی را بنام ذوالجناح مفتخر نموده و حتی معتقد بوده و هستند که بعضی از اسبهای ذوالجناح شده در شب و روز عاشورا غذا نمی خورده و حتی می گریسته اند از افراد شنیده می شود که اسبی در یک شب عاشورا و همزمان در سه حسینیه با فواصل طولانی از یکدیگر دیده شده نگارنده پیرمردان و پیر زنان بسیاری را ملاقات نموده که بغض در گلو و اشک ریزان داستان اسبهاي این چنینی را تعریف می کنند. دریغا که بسیاری از ناگفته ها تا همیشه مکتوم خواهد ماند اما در اعتقادو عزم راسخ مردم این مرز و بوم می توان گفت که هنوز برخی از آنها برای ذوالجناح نذر می کنند و حاجت می گیرند بعضی ها با اخلاص تمام اسبها را به یاد ذوالجناح می بوسند و نوازش می کنند و اشك می ریزنند و باور دارند که بی تأثیر نیست و حقا که تأثیر دارد و جواب داده است. جوانان زیادی را دیده ام که بر خلاف عادت و علیرغم غرور و جوانیشان با این که تحصیل کرده و روشنفکر هستند کمر به خدمت ذوالجناح بسته  و تیمار می کنند. آیا جز عشق به حضرت ابا عبدا… چه نیرويی میتواند آنها را وادار به این کار نماید. بیایيد بر دروازه تکایا و شور شوق مردم و بخصوص جوانان غیور را بنگرید. بیائید و ببینید که چگونه برای بردن ذوالجناح به داخل حسینیه و دست بر یال و پیشانی او کشیدن از یکدیگر سبقت می گیرند بسیارند که ذاتاً از اسب هراس دارند اما وقتی که نام ذوالجناح را می شنوند، عشق جوشش می کند و ترس فراموش می شود وقتی سؤال می شود مگر تو از اسب نمی ترسیدی؟ جواب این است که: این ذوالجناح است، فرق می کند زنان بسیاری را می شناسم که حاضر نیستند بدن گوسفندی را لمس کنند اما به ذوالجناح که می رسند نوازش می کنند و یا حسین گویان بازگشت ذوالجناح بی سوار به خیمه ها را مجسم می کنند. رسم نوازش ذوالجناح و گرامی داشت او را حسین، رسم بوسیدن ذو الجناح را سکینه و رقیه و رسم درد دل با ذوالجناح را زینب و ام کلثوم بنا نهادند. 

 ?جمال الدين مفيديان


[1] الخیل معقود فی نواصیها الخیر الی یوم القیامه ..(صحیح بخاری – ج4ص28)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

محرم در میبد محله مهرجرد

د دی ۲۷ , ۱۴۰۰
محله  مهرجرد   مهرجرد یکی از محله هاي  بزرگ و قدیمی شهرستان میبد است. وجود مساجد و تکایای قدیمی ،آب انبارها بازارها و مهمتر از همه قلعه مهرجرد و مسجد جامع و مسجد ملا شفیع و همچنین مقبره امامزاده خدیجه خاتون گواه بر قد مت این محله است. بعلاوه اين […]