محرم در اسارت

بیان خاطره برادر آزاده حاج محمد دهقانی

ارتش بعث عراق با مظاهر دین و اعمال عبادی ، به شدت مخالف بود . بنابراین اجازه هیچگونه فعالیت دینی و مذهبی به طور رسمی و عمومی به ارتشیان خودش نمی داد . و طبعا اسیران ایرانی هم که در بند ارتش عراق گرفتار بودند از این قاعده مستثنی نبودند ، بنابراین برنامه ها و مراسمهای عبادی به طور دسته جمعی ، از جمله دعا و توسل و جلسات و قرآن و اقامه نماز جماعت ، ممنوع بود و یکی از مراسم هایی که حساسیت خاصی در مورد آن داشتند عزاداری برای سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بود و از آنجا که اسیران با الگو قرار دادن امام حسین (ع)  پا در میدان جهاد و مبارزه گذاشته بودند و در اسارت و تحمل سختی ها حضرت زینب کبری (س) را الگوی خود قرارداده؛ بنابراین در ایام محرم و سوگواری آن بزرگواران هم می خواستند به اصطلاح سنگ تمام گذاشته و یاد و نام آن بزرگواران را زنده نگه دارند و از آنجا که خود اسیر بودند با تمام وجود معنای اسارت را درک کرده و علی رغم ممنوعیت مراسم عزاداری ، با زهم به عزاداری می پرداختند. سربازان جب بعث هم کوتاه نیامده و از شب اول محرم گرفته تا پایان محرم ، مداحان ودست اندرکاران عزاداری را شناسایی کرده و پس از بازجویی و محاکمه به جرم عزاداری آنها را مورد شکنجه قرار می دادند. ولی این اسیران بودند که همچنان مظلومانه به راه خود ادامه می دادند و این عراقیها بودند که باید به فکر راه و چاره ای برای جلوگیری از این عزاداریها  باشند . بنابراین در سه چهار سال آخر ؛ اسارت ؛ عراقی ها به این فکر افتادند که یک واکسن به اسیران تزریق کنند که بر اثر آن 48 ساعت افراد تب شدید کرده و قدرت هیچگونه حرکتی نداشتند. خیلی سخت بود که صبح تاسوعا به جای قرار گرفتن در صف سینه زنان امام حسین (ع)  در صف واکسن قرار گیریم که واکسن به ما تزریق کنند و در شب و روز عاشورا تمام رمق خود را بکار گرفته و خیلی آهسته و زیر لب می گفتیم یا حسین ، یا حسین …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

یکیست صاحب اسب و یکی شتر دار است !

چ دی ۲۹ , ۱۴۰۰
محرم از راه رسید . شهر ها و کوچه ها و بازارشان ؛ همه مشکی شده اند ماه با آن همه زیبایی« هلال غم » خوانده می شود. ستاره ها اشک می ریزند و همه عالم و آدم … « مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد » قدسیان نیز […]