گل های سرخ

ز پروانه گیرم نشانی ز گل­های سرخ
زبان قاصر آمد که نجوا کند وصف عشق
جهان در تکاپوی جولان و رزمش شدی
جهانی به ماتم نشست و زمین داغ شد
به مانند شبنم چکید از دل صخره­ها
شفق­گونه هنگام رزمش جهان خون گرفت
زند بوسه بر تاج زرین ملک روزوشب
مدد جستم از راز پنهان و شب­های تار
   که پیوسته بیند جهانی ز گل­های سرخ
که جز او نشاید بیانی ز گل­های سرخ
که شاید بگیرد نشانی ز گل­های سرخ
قد لاله خم شد کمانی ز گل­های سرخ
شقایق که دیدش خزانی ز گل­های سرخ
و در خون تپید کاروانی ز گل­های سرخ
همانجا که بودش مکانی ز گل­های سرخ
که شد این غزل جاودانی ز گل­های سرخ

حسینعلی قاسم­خانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

حکایت غم

د دی ۲۷ , ۱۴۰۰
زینب از غمها حکایت می کند                 از جدایی ها شکایت می کند رحلت پیغمبر پاک و امین                بود آغاز غم من در زمین می گذشت آن روزهای آتشین  بخت بد من را نشستی در کمین کوچه مالامال سنگ و دود بود شعله ور از آتش نمرود بود غنچه […]

شاید برای شما جالب باشد