عزاداری چیست؟
در فرهنگ بشری عزاداری از مقولهی یاد و ذکر است. یاد کسی که به مصیبتی دچار شده است و یاد کسی که به علل طبیعی و غیرطبیعی از قبیل قتل، حادثه و امثال اینها از دنیا رفته است. با توجه به اینکه انسان به طور ذاتی فراموشکار است ممکن است نسبت به بعضی چیزهایی که برایش مفید است دچار فراموشی شود. در این مواقع یادآوری و تذکر آن چیز انسان را از حوادثی که برایش مضر است نجات میدهد و از آثار خوب توجه به آن بهره میبرد.
در ناموس خلقت هم اگر چیزی برای سعادت انسان مفید باشد، غفلت و فراموشی از آن موجب خسارت مادی و معنوی است همانطور که قرآن نسبت به از دست دادن سرمایه عمر ما هشدار میدهد: ان الانسان لفی خسر
در فرهنگ ما مسلمانان و به خصوص شیعیان، غمگینشدن، نارضایتی، تباکی، گریستن، جامه عزا برتنکردن و … همگی درجات و یا به بیان دیگر مراتبی از عزاداری هستند و وسیلهای برای ذکر کسی که از دستدادهایم و راهی برای شناخت و سازندگی
ارزش و نقش عزاداری
در فرهنگ شیعه موضوع زیارت قبور مقدس معصومان و اولیاء دین و توسل به آنها و سوگواری در ایام شهادت آنها و یا بزرگداشت ایام شهادتشان و … جایگاه بسیار رفیعی دارد و مورد سفارش ائمه (ع) و پیامبر (ص) میباشد و از آنجا که هیچ عملی به اندازه برپایی عزاداری برای امام حسین (ع) در حفظ دین از انحراف و از هجوم بی امان دشمنان اسلام برای نابودی دین و همچنین توسعه فرهنگ دینی مؤثر نبوده و نیست، میتوان چنین مجالسی را مهمترین وسیله برای صیانت از یگان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط و گسترش روح دین و دینداری دانست.
همانطورکه رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) فرمودند:
امام حسین (ع) نجات داد اسلام را، ما برای یک آدمی که نجات داده اسلام را و رفته و کشته شده هر روز باید گریه کنیم. ما هر روز باید منبری برویم برای حفظ این مکتب. محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است
ولی متأسفانه زیارت ها و عزاداری ها با آن همه اهمیت و جایگاهی که دارند در طول زمان دچار آفات و خطرات و انحرافاتی شدهاند. به عنوان مثال در فرهنگ زیارتی ما شیعیان بعضی ندانسته و یا به خاطر نداشتن فرهنگ زیارت تمام هدفشان بوسیدن مرقد و بارگاه امام است. گویا به شیء متبرکی دست یافتهاند و در این راه حاضرند با هل دادن و آسیب به اطرافیان، خود را به مرقد برسانند و در طول ایام زیارت افتخارشان این است که چندین بار مرقد و حرم را لمس کرده و بوسیدهاند. اما آنچه در این میان غریب است خود امام و هدف او که کمتر کسی به یاد آن است. در مورد عزاداری امام حسین (ع) نیز اگرچه رهبران دینی ما به عزاداری به « رسوم سنتی آن سفارش کردهاند و ما هم به پیروی از فرامین به حق ایشان سعی داریم با توجه به توان خودمان در برپایی این مراسم تلاش کنیم ولی باید بدانیم همه این مراسم و عزاداریها وسیلهای برای خودسازی و تمسک به راه و رسم صاحب عزا است نه اینکه فقط افتخار کنیم به سنگینی زنجیر و صدای خوب مداح هیأت مذهبی خودمان و یا مقدار وزن گوسفند یا گوسالهای که فلان شخص قربانی کرده … که متأسفانه وقتی انسان در گوشه و اکناف حسینیه میایستد بحث هایی اینچنین رد و بدل میشود، که فلسفه اصلی یاد امام حسین (ع) در این میان به فراموشی سپرده میشود، و به قول یکی از بزرگان باید برای این عاشوراهایی که ما برگزار میکنیم، عاشورایی دیگر گرفت و به حال خود و کردارمان گریه کنیم که چرا در مراسم عزاداری قافله سالار عشق، بیشتر خود را مطرح کردهایم تا هدف آن سالار را. همه ما میدانیم این عزاداریها با آن همه مشکلاتی که دارد حداقل توانسته است یاد و خاطره ائمه ما مخصوصاً سیدالشهداء را حفظ نماید و به خاطر زنده بودن همین نام است که شیعه در میان فرقههای دیگر مسلمان از آبرو و عزت بیشتری برخوردار است و ما هم معجزه بزرگداشت نام ائمه را در پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس به چشم خود دیدیم. حال بهتر نیست با یک بازنگری در خودمان از خود بپرسیم اگر بنا باشد نام حسین (ع) اینچنین معجزه نماید پس عمل به فرهنگ حسینی و اهداف او چه تحولاتی را میتواند در پی داشته باشد. بنابراین همانطورکه ما به زیارت قبور ائمه در مشهد و کربلا و غیره میرویم و از ائمه (ع) میخواهیم بین ما و خدا واسطه شوند که دست ما را گرفته و از تاریکیهای جهل و ظلمت خارج نموده و به مسیر خودسازی و رستگاری رهنمون سازند، باید حسینیه امام حسین (ع) را نیز چون منزل و خانه او بدانیم که خداوند به ما توفیق داده است به آن وارد شویم و قبل از ورود بیندیشیم به کجا وارد میشویم. صاحبخانه کیست. آیا وضع ظاهر و باطن ما درخور ملاقات با آن بزرگوار است یا نه؟!! از او چه بخواهیم. پس از خروج چه تحولی باید در ما ایجاد شود؟! اگر ما شیعیان اعتقاد داریم که ما امام مرده نداریم و همه ائمه (ع) چه زنده و چه آنکه در قید حیات نیست بر باطن ما اشراف کامل دارند، پس میتوانیم ماه محرم را ماه توسل به امام حسین (ع) نماییم و همگی چه افراد عادی و چه دارندگان پست و مقام در این مملکت از خود بپرسیم بعد ار بزرگداشت عاشورا چگونه باید بود؟ چه مقدار از فرهنگ نادرست و حتی خلاف دین را اصلاح نموده و یا خواهیم نمود؟!! تا چه حد توانستهایم عدالت را توسعه دهیم و در عاشورای سال بعد در خود بنگریم و عهد و پیمان سال گذشته را مرور نموده و آنچه را در آن اهمال داشتهایم با توسل مجدد به امام حسین (ع) در رفع آن بکوشیم. در اهداف فرهنگ شیعی ثابت قدم باشیم چنانچه علی (ع) فرمودند: هر آنچه را میخواهی نیست پس آنچه را که هست بخواه.
سعی ما بر این باشد که با گذشت ایام مرتبه عزاداری خود را بالاتر ببریم چنانکه علماء در ذکر مراتب عزاداری آنرا به چهار مرحله تقسیم نمودهاند
مراتب عزاداری
مرتبه اول عزاداری: در این مرتبه عزاداری فقط ناراحتی قلبی دارد بدون اینکه غم و ناراحتی خود را معمولاً بروز دهد که این مرتبه کمترین درجه عزاداری است و پایینتر از آن مرتبه دشمنان حسین (ع) است یعنی مرتبهای که شخص به مصیبت های حسینی آگاه شود و ناراحت نگرددو در این باره در زیارت وارث آمده است که: لَعَن الله امةقتلک و لعن الله امة سمعت بذالک فرضیت به (خداوند لعنت کند امتی که تو را کشته و به تو ظلم کردند و خدا لعنت کند امتی که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند. کسانی که در مرتبه اول عزاداری باشند از هر دین و آئینی باشد به خاطر اندوه قبلیشان به قافله سالار کربلا از ثواب و پاداشی به تناسب عقیدهشان برخوردار میشوند.
مرتبه دوم عزاداری: در این مرتبه عزادار غم و نارضایتی خود را به شکلهای گوناگون از قبیل گرفتگی چهره، حالت بغض و گریه، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سرزدن و … بروز میدهد. عزادار در این مرتبه نوعی انس و الفت و نوعی کشش و نیاز به آن حضرت پیدا میکند و این یافت درونی و انس غریب او را وادار میکند که برای آن حضرت گریهکند و در عزاداری او شرکتکند. گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب که برای امام حسین (ع) گریه میکنند نشاندهنده این حقیقت است که حضرت برای آنها یک (غریب آشنا) است.
مرتبه سوم عزاداری: در این مرتبه که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل میدهند، عزادار تنفر و اعتراض خود را به عاملین جنایت در حق سیدالشهداء اظهار میکند و بر آنها لعن و نفرین نثار میکند. آنچه موجب می شود عزادار به این مرتبه صعود کند شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدس سیدالشهداء پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان یافته است.
عزادار در مرتبه سوم احساس میکند که ماندن در مرتبه سوم او را اشباع نمیکند و در این مرتبه عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (ع) و به خصوص سیدالشهداء در خود احساس میکند که دیگر توجیهات و توضیحات مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله سوم قرار دارند روح تشنه او را سیراب و قانع نمیکند و احساس میکند که حقیقت، بالاتر از چیزی است که آنها میگویند.
مرتبه چهارم: اساساً آنچه عزادار را از مرتبه سوم که مرتبه مشترک بین مسلمین و غیر مسلمین است، بالاتر میبرد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین(ع) وارد میسازد صفای باطن و بالارفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهانی است عزاداری در این مرتبه وسیلهای برای احیاء و حفظ ارزشهای مقدس است. که اهل بیت (ع) به خاطر آنها به شهادت رسیدند. این مراسم از دروغ، حرام، تحریف و اختلافات به دور است، و مردم با شرکت در این مجالس بیش از پیش با دین و وظایف خود آشنا میشوند. عزاداری در این مرحله رنگ و بوی سیدالشهداء دارد و روح و حقیقت سیدالشهداء بر آن حاکم است. گریه برای عزادار در این مرحله صرفاً یک عمل احساسی نیست بلکه وسیلهای برای زندهنگهداشتن پیام عاشورا برای نسل امروز است و آن بالا بردن سطح معرفت مردم و پیوند بیشتر با اهل بیت میباشد.
از تعمق در مراتب عزاداری به این نکته مهم پی میبریم که هرکس به فراخور شناخت و ایمان خود اگر قدمی در راه حسین(ع) بردارد اجر و ثواب فراوان دارد ولی چون دین اسلام و به خصوص مذهب شیعه، فرهنگ رشد و معرفت است، بهتر است که امام(ع) نیز از ما راضی و خشنود باشند و عزاداری ما مصداق عبادت شود. چرا که امام باقر (ع) در زیان غفلت از توجه به امام فرمودند: (( هرکس خداوند را با زحمت زیاد عبادت کند اما به امامی از طرف خداوند وابسته نباشد تلاشش مقبول درگاه حق قرار نگرفته، گمراه و سرگردان شده، کردارش مورد پسند خداوند نخواهد بود))
در پایان از خداوند میخواهیم به ما قدرت درک بیشتر عظمت و شأن ائمه(ع) را بدهد تا بتوانیم هرچه بیشتر و بهتر رفتار خود را به آنها شبیه سازیم، چرا که جریان امامت و شأن و جایگاه خاندان پیامبر یک جریان و موضوع دشوار است و به جهت پیچیدگی آن فقط باید از خداوند خواست که بتوانیم جایگاه آنها را بشناسیم. چنانکه پیامبر(ص) میفرمایند: (( بحث و مسأله آل محمد سخت و دشوار و دیریاب است ایمان به شأن و جایگاه آل محمد، کمال و معرفتی میخواهد در حد کمال و معرفت فرشتگان مقرب یا پیامبر مرسل یا بندهای که در پیشگاه خداوند، آزمون ایمان داده باشد))
پینوشتها
1ـ صحیفه نور، ج 8، ص 69
2ـ غررالحکم، ج 3، ص 135
3ـ مفاتیحالجنان، زیارت وارث
4ـ برای اطلاع بیشتر(ر.ک: کتاب عزادار حقیقی، اثر محمد شجاعی)
5 ـ محمد بن یعقوب کلیمی: اصول کافی، 965
6ـ صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، باب 9، ح 5 اصغر کریمیرکنآبادی