حسین خواهش اصغر زدست خواهر داشت          در آن نگاه که در لحظه­های آخر داشت ندانم از چه غریبانه تکیه زد بر نی                    به گاهواره کسی که هنوز اصغر داشت حسین اصغر خود را چو کرد بر سر دست                  میان معرکه عزم جهاد ­اکبر داشت اگر چه طفل به مکتب نرفته […]

باغ گل یاس  ذکر سقای حرم باب نجات است هنوز عکسی از ماه چو بر آینه آب افتاد   علقمه تشنه­لب آب حیات است هنوز لب دریاست که ذکرش صلوات است هنوز         چهره ماه تو دل برده و بی­تابم کردیاد اون روزی بخیر که در کنار […]

زینب از غمها حکایت می کند                 از جدایی ها شکایت می کند رحلت پیغمبر پاک و امین                بود آغاز غم من در زمین می گذشت آن روزهای آتشین  بخت بد من را نشستی در کمین کوچه مالامال سنگ و دود بود شعله ور از آتش نمرود بود غنچه […]

ز پروانه گیرم نشانی ز گل­های سرخزبان قاصر آمد که نجوا کند وصف عشقجهان در تکاپوی جولان و رزمش شدیجهانی به ماتم نشست و زمین داغ شدبه مانند شبنم چکید از دل صخره­هاشفق­گونه هنگام رزمش جهان خون گرفتزند بوسه بر تاج زرین ملک روزوشبمدد جستم از راز پنهان و شب­های […]

غیر از غم گیسوی تو ای یار ندارم من سوخته پروانه عشقم به غریبی زندانی عشق تو در این محکمه ظلم مظلوم ترین مرد در این شهر علی بود من از نی و آتش نفتادم دگر از پای دستم به طناب و لب پرخون بدنی زخم با خون بر این […]

شه دین گفت  من این شور که در سر دارم                       نه به دل باک ز شمشیر و ز خنجر دارم کوفیان در دل من نیست غم کشته شدن                   وحشت از بی کسی آل پیمبر دارم ای گروهی که ز اسلام ندارید خبر                                 این مگر تاج نبی نیست […]

حماسه ساز مردی ! ز شط باور سبزت وضو گرفتزینب ! حماسه ساز حماسی  ترین قیامای آفتاب ! زلزله در شش جهت فکنددر گوش کوفه غنچه خشمت گل آفریدبر کام تو صدای خداوند ذوالفقارشعر ( امید ) تا ابدیت بهار است   تاریخ زن ز غیرت تو آبرو گرفتروح شرافت […]

در بیست و پنج مهر هزار و سیصد و نه به دنیا آمد 1ـ متولد میبد 2ـ متاهل و فرزند غلامرضا 3ـ دارای مدرک چهارم ابتدایی نظام قدیم از مدرسه حاج­شیخ­اسماعیل فیروزآبادی(باغ زردک) 4ـ ساکن: یخدان 5 ـ 8 پسر دارد و 2 دختر 6ـ یکی از فرزندان دخترش بر […]

سیّد بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(ع) گناهان را را می­آمرزد، فکر می­کرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربی که سوار بر اسب است به او رسید و سلام کرد. بعد پرسید: […]

بیلگ (Beelog) : کمچه، کمچه بزنیم: وسیله­ای است برای به هم زدن آش جهت جلوگیری از ته گرفتن دیگ. اوگردان (Ogardan): آب­گردان. پاتیل (Patil) طشت (Tasht): ظرف بزرگ مسی. کنده (Konda): تنه و ریشه درخت. سرمر (Sarmar): سرشاخه­های خشک که مناسب سوزاندن باشد. کم (Kam) غربال، موبیز (Gharbal) طغار (Teghar): […]