حاج غلامحسين مقني باشي

شنبه دوم ديماه يك هزار و سيصد و هشتاد و پنج هجري خورشيدي، خبري ناگوار جامعه ي هنرمندان و مردم هنر دوست شهرستان ميبد را متآثر كرد. خبر در عرض چند ساعت دهان به دهان در شهر چرخيد و در مدت زمان كوتاهي در سراسراستان پخش شد .

(حاج غلامحسين مقني با شي) معروف به غلامحسين اكبر صداي اسطوره اي تعزيه ي ميبد درگذشت.

اسطوره اي
خبر را كه مي شنوم بي اختيار خاطره ي روزهايي نه چندان دور در ذهنم تداعي مي شود. آن روز بعد از آنكه مدتها كسي سراغش را نمي گرفت و حتي متوليان امور فرهنگي و هنري شهر از ياد برده بودند كه اين مرد روزگاري بر تارك هنر تعزيه ي اين شهر مي درخشيده است، بالاخره دوربين مستند هنرمندان ميبد به سراغش آمده بود تا دقايقي را با اين هنرمند پيش كسوت به گفتگو بنشيند و خاطرات پر افتخار سالها حضورش در مجالس تعزيه و محافل قرائت  قرآن و ذاكري اهل بيت ( عليهم السلام ) را به تصوير بكشد.

و او در اين سن و سال چگونه عاشقانه و با همان حرارت و حلاوت سالهاي نسبتاً دور نوحه ي معروف علي اكبرش باز خواني مي كرد.

اي علي اكبر اي سرو بستان ليلا ……..

بسيار شنيده بودم كه مداحان طراز اول كشور خواندنش را تحسين كرده بودند و اهالي فن آواز و موسيقي ظرافت صدايش را ستوده و گام بالاي صدايش را در حد اعلاي رديفهاي آواز مي دانستند. او علاوه بر هنر تعزيه، قرآن را آموخته بود و از حفظ داشت و زيبايي قرائتش هر شنونده اي را مات و مبهوت مي گذاشت . ذاكري اهل بيت (عليهم السلام)، مداحي، چاووش خواني و پا منبري از ديگر هنرهاي مرحوم مقني باشي بود. آري حاج غلامحسين و حاج غلامحسينها مي روند. اما افسوس، افسوس كه اين مردان عرصه ي هنر در سكوتي سرد و دهشتناك مي ميرند و گنجينه ي گرانبهاي هنرشان نيز با آنان دفن مي شود.

اكنون بر ماست و بر رهپويان هنر اصيل تعزيه كه قدر و منزلت اساتيد گرانمايه را بدانيم و با نكوداشت اساتيد حاضر و گرامي داشت ياد و خاطره ي گذشتگان، ميراث دار هنر گرانبهايشان باشيم.

?سيد مهدي پور جعفري      

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

سخن سردبیر مجله شماره دوم

د دی ۲۷ , ۱۴۰۰
ماه محرم ، ماه حزن و اندوه فرامی رسد ، ماهی که با آ مدنش غمی جانکاه قلوب دل سوختگان اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام ) را فرامی گیرد . صدای کاروان عشاق که راهی کربلا هستند به گوش می رسد تا با خود مسافران و رهپویان عشق را […]