در فروردین ماه سال 1338 در تهران به دنیا آمد. فرزند ششم و پسر چهارم خانواده بود، پدرش در تهران مغازه کبابی داشت. او به علت اختلاف نظر با ناظم و اساتید در همان سنین 16 – 17 سالگی مردود و از مدرسه اخراج شد. مادرش مداح اهل بیت بود و عمدتاً در منزل به همراه دو تن از برادرهای بزرگتر او به نامهای محمدحسن و محمدمهدی که در زمینه شعر قبل از وی کار می کردند، به شاهنامه خوانی، حافظ خوانی، خواندن تذکره الاولیاء، دیوان جوهری و بعضی از اشعار صغیر اصفهانی می پرداخت و این اشعار را حفظ می کرد تا بتواند مجالس را با تسلًط و به راحتی اداره کند.
قبل از انقلاب یعنی در سالهای 57-56 به بعضی از انجمنهای ادبی آن زمان می رفت. او هنر را آيینهی روح انسان میدانست و معتقد بود هنر، انعکاس ضربهای است که از جایی دیگر به انسان وارد می شود، در انسان جوشش و تکاپو و موج ایجاد می کند و در نتیجه انسان را به تکامل می رساند.
عشق وافر به اهل بیت(ع) خصوصاً حضرت علی (ع) و روحیه ی بالای ولایت مداری و دشمن ستیزی و حافظه و استعداد زیاد وی در این زمینه، به او کمک میکرد که به طور جوششی و غیر ارادی به سرودن اشعاری در منقبت اهل بیت(ع) و حماسه و قیام عاشورا بپردازد. آری او یعنی محمدرضا آقاسی که عمری را در عرصه شعر آيینی و مدح و ثنای اهل بیت و نهضت انتظار قدم زد و همواره مورد بی مهری شدید مسئولین فرهنگی قرار می گرفت سرانجام در سوم خرداد سال 1383 به شوق دیدار مولایش دیده از جهان فرو بست. مثنوی بلند شیعه که حدود 600 بیت می باشد از سروده های این شاعر آزاده کشور ماست که مقطع آن با مطلع زندگی برزخی و حیات جاوید این دلباخته ی ولایت همراه شد. !
گرد آورنده: محمد وحيد كريم بيكي فيروزآبادي