محرم درمیبد محله بشنیغان

محله بشنيغان :

نزديكترين بيرونه‌ي شهر قديم ،محله‌ي بشنيغان است. روند پيدايش وشكل گيري بيرونه‌ي بشنيغان در تطور شهرسازي ميبد اهميت ويژه‌اي دارد و نمونه اي گويابراي شناخت روند توسعه‌ي شهر سازي قديم است.

نام اين « ربض» يا بيرونه را در اسناد قديمي نيافتم اما در اسناد محلي متاخر « بشنيغان =BASHNIGHAN » نوشته اند. در گويش مردم ميبد آنرا محله «بشنيون» يا «بشنيان» نسبتي است‌ كه ساكنان شهر قديم به ساكنان اوليه‌ي اين محل درپشت حصار شهر داده اند.

« بشن (BASHN) » در فرهنگ مردم ميبد ، به معني بدنه وجدار وديواره ورويه‌ي اندامهاي قائم است؛ اين واژه مخصوصا در مورد در وديوار وساختمان بسيار به كار مي رود.  بشنيان مي تواند نسبتي به ساكنان بشن بيروني ديوار و دروازه شهر باشد.  بويژه آنكه كهن‌ترين محله اين آبادي «كنزيها» درست در «بشن» يك تپه بلند، در کنار دیوار شهرستان قدیم بنا شده.  گفتی است که در اسناد قرن هشتم یزد از قناتی به نام «بشن‌آباد» در میبد یاد شده و این نام، گمان نگارنده را درباره وجه تسمیه « بشنیون = بشنیان» و نسبت آن با « بشن » تقویت می‌کند.  بشنیغان در جریان توسعه و گسترش تاریخی شارستان، بر سر یک گره ارتباطی به وجود آمده ولی به تدریج هویت و استقلال خود را به عنوان یک محله مستقل بازیافته و تا امروز به زندگی و حیات اجتماعی خود ادامه داده است. 

در حد فاصل محله بشنیغان و میبد، میدان یا مجموعه سید صدرالدین قنبر قرار داشته است.  بخشهای شمالی پشت حصار شهر قدیم که زیرپای دو قنات کثنوا و خارزار است، از زمینهای زراعی با ارزش و پر برکت شهر بوده که آب مناسب و خاک حاصلخیز و مرغوب دارد.  آبادانی و رشد بشنیغان وابسته به آب دو رشته قنات قدیمی شهر یعنی خارزار و کثنواست که کشتزارهای آن و آب مازاد مناطق بالاتر آبیاری می‌شده‌ است.  کشت انار، انگور، انجیر و همچنین گندم و جو و بویژه پنبه کاری در میان ساکنان محله بسیار رایج بوده است؛

از این رو خاستگاه اصلی زیلوهای میبد همین محله بوده است . 

محله بشنیغان به لحاظ موقعیت ویژه قرارگیری آن بر سر چند راه عبوری از محله‌های مهرجرد، فیروزآباد، خانقاه، بیده،‌ و یخدان بسوی میبد مرکزی دارای اهمیت فراوان است.  بر همین اساس کل محله بشنیغان حکم یک فضای ارتباطی را بـرای ورود به درون حصار اصلی میبد داشته است.  به گونه ای که همه محله‌های پائین دست باید از محله بشنیغان می‌گذشتند تا وارد شارستان شوند؛ این موضوع با دقت و مطالعه بر روی شکل و ریخت کلی محله، بر اساس محورهای اصلی ارتباطی و استخوان‌بندی محله با تمرکز بر چهار زیر محلة کنزیها، زراسب ، حبیبیان و مشایخ کاملا نمایان است

هفت دروازه محله بشنیغان، بر پایه هفت محور اساسی، ارتباطی آن، گویای ارتباط تاریخی این محله با محلات دیگر است؛ گذر و دربند کنزیها ، و ارتباط آن با کوچه‌باغ و بیده، گذر و دربند سلمانی‌ها و ارتباط آن با مهرجرد

و کشتخوانهای کثنوا، گذر و دربند گازارگاه و ارتباط آن با ده‌آباد و آسیاب لکُگ، گذر و دربند حاجی ملا رضا و ارتباط آن با قلعه بشنیغان و کشتخوانهای شمالی، گذر و دربند کولی خانه بسوی محله سربالا، قلعه فیروزآباد و محله بارجین، گذر باغ خان به سمت محله مشایخ و کوچه دراز و نیز گذر سرکوره و گذر پشت خندق به محله کوچُک، همگی نشانگر جایگاه ویژه بشنیغان به عنوان مفصل ارتباطی، جمع‌کننده ارتباطات و پیش‌زمینه ورود به میبد مرکزی هستند. 

قلعه محله بشنیغان در دهه 60 ویران شده است و جای آن مدرسه‌ای (مدرسه باهنر فعلی) ساخته‌اند.  همچنین مسجد جامع زراسب از یادگارهای کهن محله ـ‌ اطلاعات دقیق و روشنی از پیشینه و معماری آن در دست نیست، و کلی نوسازی شده است.  مجموعه میدان و مقبره با ارزش سید‌صدرالدین‌قنبر نیز، که به روایت سنگ ‌نوشته‌ آن متعلق به سال 700 هـ.  ق است امروزه به کلی تخریب، به جای آن میدان و گنبدخانه تازه‌ای ساخته شده است.  این مجموعه از جمله عناصر باارزش محله بشنیغان بوده اند که امروزه جز چند تصویر و بقایای مبهم چیزی از آنها باقی نمانده است.  حمام و آب انبار مرکز محله کنزیها ، بازارچه علی قناد ، بازارچه حاجی زینل هنوز هم فعال هستند.  بطور کلی ساختار و استخوان بندی محله بشنیغان در عین فرسودگی و تغییرات، مشخص و خواناست.  درباره اعتبار تاریخی و پیشینه محله افزون بر عناصر یاد شده می‌توان به خانه‌های قدیمی باقیمانده از دوره های مختلف به ویژه چند نمونه‌ از دوره آل مظفر اشاره کرد.  از این رو می توان گفت بشنیغان در دوره مظفری محله‌ای آباد و پر رونق بوده است. 

میدان سیدقنبر و
بی بی خاتون (س)

محوطه‌ای که امروز آن را میدان « سید قنبر » یا «حسینیه سادات» می‌نامند، در واقع میدانی مانند سایر میدانهای قدیمی میبد بوده است.  در ضلع جنوبی این میدان ایوانی بوده که یک مسجد و یک مقبره در دو سوی آن قرار داشته و مجموعا یک تکیه به حساب می‌آمده، درون مسجد و مقبره یک محراب گچ‌بری مغولی و سنگ قبرهایی از قرن ششم هجری به این سو باز مانده است.  بیشتر محوطه‌های داخلی و خارجی این مجموعه در قرون گذشته بصورت مزار و گورستان بوده و آثار تدفینهای قدیمی در جایجای آن به چشم می خورد در سده‌های گذشته به تدفین تنی چند از محترمین، این مکان اهمیت زیارتگاهی نیز یافته است.  این مجموعه درست در پشت دیوار دروازه شمالی قرار داشته و چون در گذشته‌های دور مبدا راه‌های شمالی میبد به شمار می رفته است کارکرد قدیم آن به عنوان یک ایستگاه و کاروانسرا نیز مطرح است.  بویژه آنکه شواهدی از وقف « ابناء‌السبیل» در این مجموعه به دست آمده است. بنابر اسناد مکتوب و روایات سالخوردگان، در شمال شرقی این محوطه یک زیارتگاه و گنبدی رفیع قرار داشته که تا اواخر قرن گذشته هنوز سرپا بوده است.  این زیارتگاه را «بی‌بی خاتون» می‌خواندند و هنوز باغی را که در جای آن احداث شده « باغ خاتونی» می‌نامند.

ساختمان ومحوطه این زیارتگاه، بر اثر دو حادثه به کلی ویران شده است.  نخست افتادن سیل به قنات
« کَنرو =  Kanrou » و تخریب چاه که ساختمان آن را ویران ساخته و گویا چند سنگ مزار و جسد نیز پس از حادثه از این جا به جای دیگر منتقل کرده‌اند.  در سالهای بعد نائب الحکومة وقت که در باغ عربها (جنوب محوطه)‌ مستقر بوده‌است ، ظاهرا به بهانه « سدّ دید » ، دستور ویرانی کامل آن را داده و بعدها به باغ تبدیل شده است.

شهادتنامه‌ای در دست است که در سال  1247 قمری با مهر و امضاء کثیری از اهالی میبد تضمین شده و متضمن بازدید از ساختمان بی بی خاتون است.  در آن زمان هنوز گنبد بی بی خاتون بر پا بوده و چنانکه نوشته‌اند در آن نقش و نگارها و نوشته‌هایی درباره چند فقره موقوفات از جمله وقف
 « ابناء السبیل»  منقوش بوده‌ است. 

يارون عزاي كيست؟

« نگاهي به آیين­هاي« سوگ حسين» در شارستان قديم ميبد »

 درآمد: مراسمي كه در اين نوشتار از آن سخن خواهيم گفت، آیين­هاي عزاداري دهه اول محرم در هسته تاريخي شهر قديم ميبد.  يعني محدوده­اي كه داخل بارو و حصار شهر بوده است.  اين محدوده شامل محلات بالا و پايين و كوچك مي­گردد و در قرون اخير محله بشنيغان نيز كه در پشت ديوار شمالی شهر پدید آمده بود، به تدریج در روند گسترش شهر به آن پيوسته است.  اين مراسم همزمان از محلات ياد شده آغاز و همه در ميدان يا حسينيه «سيدقنبر» به هم مي­پيوندند حسينيه سيدقنبر را در گذشته «ميدان سادات» مي­ناميدند و در برگزاري اين مراسم، سادات محل حضور فعال و اولويت ويژه­اي داشته­اند.

اين مراسم در گذشته محدود به اهالي همين سه چهار محله بوده ولي اكنون چند سالي است كه با پديدآمدن محلات جديد، هم تغييراتي در آن رخ داده و هم با مشاركت ساير اهالي و علاقمندان شهر برگزار مي­گردد.

ما اين مراسم را با تأكيد بيشتر بر صورتهاي اوليه و اصيلتر آن مطرح و بررسي خواهيم كرد. اين مراسم به دليل تفاوتها و ويژگيهاي آن در چند نگاه بررسي خواهد شد:

1ـ جايگاه و فضاي فيزيكي برگزاري مراسم

2ـ برنامه زماني و شبان و روزان برگزاري مراسم

3ـ انواع مراسم و شيوه­هاي برگزاري

1ـ جايگاه و فضاي فيزيكي برگزاري مراسم

تفاوت اين مراسم با ديگر مراسم در آن است كه اين آیين سنتي و تاريخي يك مكان و جايگاه ثابت ندارد که به شكل حضور و نشستن در يك جا برگزار شود؛ بلكه اساس آن بر حركت و جابجايي و همگرايي و همبستگي است.  مراسم از نقاط پراکنده معيني آغاز مي­شود و با همگرايي به جايگاه مشتركي مي­رسند و آیين­هاي سوگواري در طول مسيرهاي گذر صورت مي­گيرد.  بستر انجام اين مراسم كوچه­هاي اصلي شهر و ميدانهاست.  مسير اين مراسم چنانكه ياد شد« شاهكوچه» اصلي شارستان ميبد از جنوب به شمال است كه قرنهاي متمادي و نسلهاي پياپي همين راستا را براي انجام همين مراسم پيموده­اند و اين راه و رسم همچنان پايدار است.

2ـ برنامه زماني و شبان و روزان برگزاري

هرچند كه آیينهاي سوگواري سنتي ميدان سيدقنبر بر اساس روزشمار تاريخي، معمولاً از اول ماه محرم آغاز مي­شود، اما باتوجه به نيازهايي كه براي انجام مراسم وجود داشته اهالي هر محل و در واقع دست­اندركاران حسينيه­ها (ميدانها) از چند روز پيش از محرم، در چارچوب مراسمي ساليانه اين مقدمات را فراهم مي­كردند.  اين مراسم اصولاً براي آماده­شدن ميدانها و تأمين وسايل آذين­بندي و نخلبندي و تأمين هيزم براي سوخت و روشنايي معابر و ميدانها و تدارك وسايل آش و غذاي نذري و اينگونه نيازمندي‌ها بوده است كه در گذشته بسیار جدي­تر و اصولی‌تر و با پایبندی بیشتر و البته امروزه نيز به اشكال ديگر انجام مي­شود.

پيش­نيازهاي مراسم كه پيش از شروع ماه محرم غالباً در گوشه كنار محلات انجام مي­شده عبارتند از:

1ـ پرسه­زني

2ـ نخلبندي و بستن ميدان

3ـ تدارك مواد و لوازم آشپزي

آیين­هاي ساليانه ماه محرم از دروازة جنوبي ميبد آغاز و در مسير يادشده به دروازة شمالي (محل فعلي ميدان سيدقنبر) مي­انجامد؛ شاخة ديگر اين مراسم توسط اهالي محلة كوچك از حدود دروازة شرقي (محل ميدان كوچك) آغاز مي­شود و از مسير شاهكوچه (در محل مسجد جامع ميبد) به جمعيت اصلي مي­پيوندند و بالاخره اين جمعيت تا محل دروازه شمالي )نزديك سيدقنبر) پيش مي­روند در آیين دسته اهالي بشنيغان( بشنيون) به استقبال مي­آيند و با هم به سمت ميدان سيدقنبر براي ادامه مراسم پيش مي­روند.

همانگونه که گفتیم، اين مراسم از ديرباز همواره در محورهاي اصلي شهر (شاهكوچه­ها) انجام مي­شده است.  نقش كاركردي اين معابر تنها كاركرد گذرگاهي نبوده، بلكه در واقع جايگاه و بستر طبيعي مهمترين رخدادهاي اجتماعي – فرهنگي و آیيني مردمان شهر بوده است.  به گونه­اي كه اگر حتي هيچ مكاني مهياي مراسم نباشد، كوچه­ها مهيا هستند و مراسم انجام خواهدشد. كوچه­هايي كه جز در پاره­اي محوطه­هاي بازار و ساباط­ها معمولاً روباز و بدون سقف­اند؛ اما دشواري بازدارنده­اي براي انجام مراسم ندارد.  مراسم در هر شرايطي انجام مي­شود؛ حتي اگر شرايط نامساعد شود، مردم به عنوان امري گذرا و به اميد ثوابي بيشتر با سختي­هاي آن مي­سازند و گهگاه نيز در پناه فضاهاي سرپوشيده معابر و ميدان (حسينيه) و يا با افروختن آتش در زمستان شرايط جوي را اندكي بهبود مي­بخشند.  كسي ياد ندارد كه مراسم به هر دليلي تعطيل شده باشد.

مراسم سنتي دهه اول محرم از آغاز ويژه ساكنان محوطه اصلي شارستان ميبد(يعني محلات بالا و پائين و كوچك) بوده و محله بشنيغان نيز كه در اولين حركت گسترش شهري به شارستان پيوسته، از ديرباز در چارچوب همين مجموعه جاي گرفته است.  به عبارت ديگر همانگونه كه معابر به دنبال هم شكل گرفته­اند، مراسم نيز در همين معابر به هم پيوند خورده و يكي شده­اند و اين پيوند بسيار طبيعي و زيبا و مردمي صورت گرفته است.

مراسم سنتي سوگواري دهه اول محرم در حسينيه (ميدان) سيدقنبر، برآيند همسازيهاي تاريخي  – فرهنگي و اعتقادي محلات ميبد –  كوچُك و بشنيغان در يك فضاي فيزيكي مشترك است. 

زمان برگزاري آیين­هاي مردمي دهه اول محرم در ميبد، معمولاً از اولين شب روز اول ماه محرم است (محرم است امشب، شب غم است امشب) اما، باتوجه به تدارك­ها و پيش­بيني­هايي كه براي انجام مراسم لازم مي­شود، در واقع از چند روز پيش از محرم با مراسم «پرسه = Parsa» آغاز مي­شود و بدينگونه به استقبال محرم مي­روند.

همچنين تدارك برنامه­هاي نخلبندي و آشپزي(آش حسين) و. . . 

1ـ پرسه = Parsa

در گذشته به علت كمبود امكانات و وسايل مورد نياز مراسم، خصوصاً سوخت و روشنايي و نياز به وسایل آذين­بندي ميدان­ها و نخل ميدان، ناگزير از چند روز پيش از محرم با مشاركت جوانان و نوجوانان محله­ها مراسم سنتي «پرسه» انجام مي­شده است.  اين مراسم به منظور اطلاع­رساني و نيز گردآوري كمك­هاي مردمي در همه كوچه محلات و با مراجعه خانه به خانه صورت مي­گرفته است.  مركز اين هماهنگي­ها و انباشتن مواد و وسایل گردآوري­شده «ميدان» يا «حسينيه» هر محله بوده است.

نياز اصلي برگزاري مراسم در قديم،‌به منظور تأمين گرما و روشنایي در برنامه­هاي شبانه«هيزم» براي افروختن آتش در مسيرها، در مشعلها و در حسينيه­ها « روي كلك  Kalak) البته كساني هم بوده­اند كه همه ساله بنابر نذر و نياز خود، از راههاي دور و نزديك براي كمك به برگزاري مراسم، هيزم اهدایي و نذري به ميدان مي­آوردند.

از چند روز مانده به محرم دسته­هايي از جوانان و نوجوانان با حركت در كوچه­ها و خواندن قطعاتي طنزگونه از صاحب خانه­ها درخواست هيزم براي آتش و يا نخ و پارچه براي آذين­بندي ميدانها مي­كردند.

جوانان در حاليكه تَركَه­هايي در دست داشتند ضمن عبور از كوچه­ها چنين مي­خواندند:

شاخه­شاخه درمنه Darmanah

هيزم تو ميدون خرمنه

هركه شاخي مي­دهد

خدا مرادش مي­دهد

عشق حسين و عباس

يك تكه هيزم در انداز  (درانداز: بينداز بيرون)

چه كُنده و چه باري

هرچي داريد درآريد

نداريد قرض كنيد درآريد.

ضمناً براي دلگرمي آنها كه ياري مي­كردند و يا سرزنش كساني كه از ياري دريغ مي­كردند، شوخي­هايي بدينگونه به كار مي­بردند:

جلو در خانه­هايي كه باشندگان آن كمك مي­كردند، مي­خواندند:

پاشنِ خونه آجره

صاحب خونه تاجره

و برعكس، خانه‌هايي كه دريغ مي­كردند:

پاشن خونه ريك افتيده

صاحب خونه. . .  افتيده

همين دستة «پرسه» در برخي موارد براي گردآوري ساير مواد مورد نياز هم مراجعه مي­كردند.

رسم گرقتن ساير چيزها (حتي مواد خوراكي) هنوز هم در جاهايي مانند ندوشن پابرجاست.  براي آذين­بندي ميدانها (حسينيه كرم، كوچك و سيدقنبر) كه در اين مجموعه قرار مي­گرفتند، از قديم دو گونه امكانات فراهم مي­شده است.

الف) وسايل و امكاناتي كه در انبار ميدانها نگهداري شده و در اختيار اشخاص بوده كه آنان را «بابا» (همان مسئول ميدانها) مي­ناميدند.  باباها اين وسایل را در اختيار برگزاركنندگان مي­گذاشتند.

ب) وسايل و ابزارها و امكاناتي كه يا در انبار ميدانها نبود و يا كمبودهايي بود كه اینگونه وسایل را با استفاده از همياريهاي مردمي از اهالي محل به عاريه مي­گرفتند.  مانند (قواره­هاي پارچه، قالي و قاليچه، نخ و آئينه­هاي كوچك و بزرگ و چراغ و. . . )

2ـ مراسم بستن ميادین و نخلبندي

در محدوده محلات يادشده سه ميدان مشاركت دارند: (كوچك، كرم، سيدقنبر) كه هرچند حسينيه سيد قنبر مقصد و مركز اصلي مراسم است اما دو ميدان ديگر هم توسط ساكنين محلات به گونه­اي كه گفته شد آذين­بندي و نخلبندي و آماده مراسم مي­شوند.

معمولاً میادین با سليقه­هاي خاص آذين­بندي مي­شود و نخلبندي هم با پشتوانه موقوفات و مسئولاني كه دارد، ظرف چند روز با تشريفات خاصي انجام مي­شود و اين از ضروريات آماده­كردن ميدانها است در ميدان«كرم» و « سيدقنبر» تكيه و سقاخانه هم داشتند كه ضلع جنوبي ميدان است و معمولاً آنجا را به صورت ويژه آذين مي­بستند.

نخلهاي ميدانها را تقريباً با گونه­هاي همانندي با نمادي از سرو و آیينه­ها و دشنه­ها و علمها و ابزارها به صورت ويژه آذين مي­بستند.

ـ مراسم ممكن است يكي دو روز طول بكشد و معمولاً تعدادي از سالمندان باتجربه­ با همكاري جوانان و دست­اندركاران میادین همكاري مي­كنند و به منظور رونق دادن به مراسم و يا تشویق دست­اندركاران معمولاً از محل موقوفات يا نذريها و خيرات خيرمندان، همكاران را با آبگوشت يا غذاهاي ديگر مهماني و پذيرايي مي­كنند.

تدارك آش و غذاي نذري و اسب و لباس

از جمله پيش­بيني­ها و تداركهای پیش از برگزاری مراسم محرم تهيه مواد لازم براي آش و غذاي نذري در تمام طول اين دوره است.  در اين دوره بعضي با صبحانه، بعضي با ناهار و عده بيشتري با شام مردم، دست­اندركاران و عزاداران را پذيرايي مي­كنند.

از چند ماه پيش از محرم بعضي با ذخيره گندم و عدس و برنج و ساير مواد لازم و برخي با پروار بستن گوسفندهايي به همين منظور آنها را براي كشتن و تأمين گوشت غذاها آماده و اهداء مي­كنند و پاره­اي با تهيه ظروف غذاپزي و غذاخوري (مثل ديگهاي بزرگ و ظروف مسي در قديم) آماده پختن غذاهاي نذري مخصوصاً «آش حسين» مي­شوند و بنابر نظمي كه هست در وعده­هاي مختلف غذاهاي نذري تهيه و توزيع مي­كنند و يا مردم در مراسم پذيرايي مي­شوند.

پاره­اي از مردم بنا به نذري كه دارند لباس سياه براي جوش­زنان يا زنجير و ساير ابزارهاي مورد نياز تهيه و در هنگام نياز در اختيار عزاداران مي­گذارند.

برخي از علاقمندان به اسب و سواركاري نيز همه ساله تعدادي اسب براي استفاده در مراسم پروش مي­دهند و در مراسم مختلف (به ويژه شبيه­خواني) در اختيار برگزاركنندگان مراسم مي­گذارند.  اين اسبها نذري امام حسين، حضرت عباس، علي­اكبر و. . .  مي­شـوند و مخصوص همين مراسم هستند.  پاره­اي از اين هزينه­ها و تداركات به صورت موقوفات ساليانه توسط متوليان آن آماده مي­شود و در اختيار مردم و هيأتها مي­گذارند.

در سه محل يادشده: ميبد، كوچك و بشنيغان معمولاً چند مجلس روضه­خواني در ايام و شبهاي محرم برقرار است كه معمولاً در پايان اين مجالس، اين حاضرانند كه هسته اوليه دسته­هاي سنتي را مي­سازند و از مبدأ حركت مي­كنند.

ويژگيهاي دسته سنتي «سوگ حسين»

دسته سنتي داراي چندين ويژگي است كه مي­توان گفت مخصوص و منحصر به همين مراسم است و در طول ساليان دور و دراز و بر اساس روابط و ضوابط محلي شكل گرفته است.  پاره­اي از اين ويژگيها عبارتند از:

ـ همگي ساكنان محل و نيز كساني كه از جاهاي ديگر به محل آمده­اند اعم از زن و مرد و كوچك و بزرگ با همان لباس معمولي و پاره­اي اندك سياه­پوش در مراسم شركت مي­كنند.

ـ جمعيت مردان در جلو و زنان پشت سر مردان حركت مي­كنند.  زنان در طول مسير تنها همراهي مي­كنند و نبايد با صدای بلند چیزی بخوانند.

سادات و بزرگان محل و سالمندان بايد در صفوف جلو جمعيت باشند.  در صفوف جلو اشعار را آهسته مي­خوانند.

حركت جمعيت آرام و از بالا به پايين و بدون تظاهرات و حركت­هاي نمايشي و ظاهرسازي و بسيار بي­ريا و طبيعي است و معمولاً با يك­دست و آهسته بر سينه مي­زنند.

دسته در مسير (مبدأ تا مقصد) چند ايستگاه معين دارد كه در اين نقاط افراد و گروههاي تازه رسیده به دسته اصلي مي­پيوندند.  در اين ايستگاهها با يك حركت نمادين و هماهنگ­كننده (همگي دستها بالا و سپس پايين) و با بيان ويژه و آهنگين و فريادگونه مي­گويند

هوووو(كشيده). . .  حيدرِصفدرعلي.

با بيـان اين جمله و حركت هماهنگ­كننده از وضعيتي به وضعيت ديگر مي­روند.  مثلاً گروه تازه­اي كه از محله ديگر به ايستگاه رسيده­اند به دسته اصلي مي­پيوندند و دسته ادامه مسير مي­دهد.  ابستگاههاي طول مسير شاهكوچه عبارتند از:

1ـ سر محله بالا(آغاز حركت)

2ـ در خانه امین(محل آمدن و پيوستن گروههاي ديگر)

3ـ درِ مسجد جامع (محل پيوستن دسته محله كوچك)

4ـ ورودي ميدان سيد قنبر (در اينجا دسته محله بشنيغان كه به پيشواز دسته اصلي آمده­اند به جمعيت مي­پيوندند و همگي با هم به سمت ميدان پيش مي­روند.

همه دسته‌ها در محـل میدان سیدقنبر به هم می‌پیوندند و با هم مراسم مشترکی برگزار می‌کنند.

 5 ـ مراسم طی ده شب و هر شب با جمعیت بیشتر و هیجان و شور افزون‌تر، نهایتا تا شب عاشورا انجام می‌شود.

شيوه مخصوص عزاداري و نوحه­خواني اين دسته، خواندن آرام و «جواب در جواب» اشعار است.  بنابراين در تمام طول سوگواري عزاداران به دو دسته «پيش و دنبال» تقسيم مي­شوند و اشعار هر شب را « جواب در جواب» يكديكر مي­خوانند.  نخست نفرات جلو و سپس نفرات عقب واين تفكيك “دو دسته” در طول مسير چند بار به شرحي كه خواهيم گفت تغيير مي­كند.  به عبارت ديگر اين دو دسته نفرات ثابتي نيستند و با پيوستن گروههاي تازه­تر اين دو دسته در گامهاي بعدي عوض مي­شود.

در آغاز، اولين نفرات آماده انجام مراسم خود به دو دسته تقسيم مي­شوند و در طول راه نفرات تازه­رسيده به اين يا آن دسته مي­پيوندند تا جایيكه گروه جديد بعضي اعضاء دسته يك محله (مثلاً دسته محله كوچك) به جمع، ملحق مي­شوند، آنگاه تمامي اعضاء محله ميبد «دسته جلو» و تمامي اعضاء محله كوچك «دسته عقب» را تشكيل مي­دهند.  وقتي به محله «بشنيغان» رسيدند، تمامي دسته­هاي بشنيغان گروه جلو و تمامي اعضاء ميبد و كوچُك عقب را تشكيل مي­دهند وقتي همگي وارد ميدان”سيدقنبر” شدند يك گروه ويژه مركزي(گروه يارون عزا) در ميان جمعيت و تمامي اعضاء دسته­هاي محلات، در حلقه­­اي زنجيروار به هم مي­پيوندند و به صورت حلقه­ها و پايكوبان به صورت چرخشي حركت مي­كنند.  اين حلقه نسبت به گروه مركزي، گروه يا گروه “جواب” به حساب مي­آيند.  وقتي شعرخواني گروه «يارون عزا» تمام شد حلقه زنجيره­اي، خود به دو بخش تقسيم مي­شوند و در حين گردش با ذكر دو كلمه »شاحسن» و « شاحسين» جواب در جواب تاآخر ادامه مي­دهند اين قسمت آخر و پرحركت و آهنگين را چند نفر با طبل و سنج همراهي مي­كنند. 

6 ـ دسته‌های عزادار سنتی معمولا بدون علم و پرچم و تزئینات و آرایش ظاهری بوده‌اند.  تنها وسایل کاربردی مانند: مشعل آتش( برای روشنایی و گرمایش) و یا چراغ توری و قدیمترها « چل چراغ» به همراه داشتند. 

مراسم ده شبه (در دهه عاشورا)

اين اصل مراسم است كه از شب اول تا دهم محرم انجام مي­شود.  جمعيت عزاداراني كه قرار است به صورت دسته حركت كنند، نخست دقايقي در مبدأ «محل دروازه » در حاليكه ايستاده­اند، اشعار همان شب را اندك­اندك زمزمه مي­كنند و براي گردآمدن جمعيت بيشتر، نخست دو دسته كوچك تشكيل مي­شود و ایستاده و بدون حركت، اشعار همان شب را «جواب در جواب» مي­خوانند.  وقتي نفرات به اندازه كافي جمع شدند، دسته حركت مي­كند.

دسته­هاي محله كوچك و بشنيغان نيز به همين كيفيت از جايگاه اوليه (معمولاً پايان يك مجلس روضه­خواني) براي پيوستن به دسته اصلي عزاداري حركت مي­كنند.

شب اول:

شعر شب اول يك دو بیتی است و مايه اصلي آن خبر آغاز ماه محرم و اعلان سوگواري است.

شب اول

محرم است امشب

شب غم است امشب

خيرالنسا سيه­پوش

در ماتم است امشب

شعر شب اول را برخلاف شبهاي ديگر كه هر دسته يك بيت مي­خوانند هر دو دسته تكرار مي­كنند.

دسته در مسيري كه معرفي شد تا محل مسجد جامع مي­آيند.  در آنجا دسته محله كوچك يا قبلاً رسيده يا مي­رسد.  همينجا شكل دسته عوض مي­شود بدینگونه كه دسته محله ميبد در جلو و دسته محله كوچك در عقب حركت مي­كنند و به نوبت شعر بالا را مي­خوانند.  در ابتداي محله بشنيغان دسته محله بشنیغان با خواندن همين اشعار به پيشواز جمعيت مي­آيند.  آنگاه دسته بشنيغان كه به سمت بالا آمده بود به سمت ميدان برمي­گردند و گروه جلو را تشكيل مي­دهند و هر دو دسته ميبد و كوچك يك گروه مي­شوند و به خواندن نوبتي همان اشعار ادامه مي­دهند و به سمت ميدان سيدقنبر مي­روند.  در آنجا همين جمعيت دور كلك مي­گردند.  در همين فاصله گروهي مركب از سالمندان و پيشاهنگان همه محلات در وسط ميدان گرد مي­آيند و منتظر مي­مانند.  دسته­هاي عزادار در اين فاصله با يك شعار و حركت هماهنگ­كننده: هووو(كشيده) حيدر صفدر علي

از حالت دسته اوليه به صورت حلقه زنجيروار گرد ميدان مي­چرخند.  و در پاسخ گروه مركزي «يارون عزا» فقط يك بيت از اشعار آنها را به نوبت تكرار مي­كنند.

گروه يارون عزا مي­خوانند:

يارون عزاي كيست كه بر دشت كربلاست

ماتم­نشين ملائك و صاحب عزا خداست

حلقه زنجيره­اي با پايكوبي و گردش آهسته همين بيت را تكرار مي­كنند گروه مركزي 12 بيت اشعار زير را بيت بيت و به نوبت مي­خوانند و گروه چرخنده تنها با خواندن همين يك بيت:

يارون عزاي كيست كه بر دشت كربلاست

ماتم­نشين ملائك و صاحب عزا خداست

به گروه مركزي پاسخ مي­دهند و اين پاسخ 12  بار در پاسخ به اين ابيات تكرار مي­شود

يارون عزاي كيست كه تا بحر و بر بپاست

صاحب عزا خدا و عزاخانه كربلاست

اين ماتم كسي است كه پيغمبر خدا

تا روز رستخيز به اندوه و غم بكاست

اين ماتم كسي است كه در خلد مرتضي

در ماتمش نشسته و در حلقه عزاست

اين ماتم كسي است كه زهرا به باب خود

گويد به آه و ناله كه فرزند من كجاست

اين ماتم كسي است كه در دامن رسول

بودش مكان و ای دل غافل کنون كجاست

اين ماتم كسي است كه خاك ره درش

امراض هر دو كون سراسر بود شفاست

اين ماتم كسي است كه يك ذره تربتش

بر چشم جن و انس و ملائك چو توتیاست

اين ماتم كسي است كه آهو به امر حق

آورد بچه نزد وي اكنون كجا رواست

يارون ز حربه­هاي گروه ستم شعار

از پافتاده سر به بيابان كربلاست

امروز پاره­پاره تنش در ميان خون

از ضرب تيغ تيز سر از پيكرش جداست

يارون عزاي كيست كه تا بحر و بر بپاست

صاحب عزا خدا و عزا خانه كربلاست

حلقه­ زنجيروار كه گرداگرد ميدان دست در كمر يكديگر دارند و مشغول چرخيدن هستند.  شامل سه بخش؛ يعني اعضاء دسته­هاي سه محله هستند.  در اين هنگام، سه بار با خواندن شعار هماهنگ كننده (هر بار يك بخش از حلقه ميبد، كوچك بشنيغان)

هوووو(كشيده)

 حيدر صفدر علي

همگي براي حركت بعدي آماده مي­شوند

حركت بعدي توسط همان حلقه زنجيره­اي است كه اين بار با ضرب آهنگی تندتر و كوبنده­تر، چندين­بار اين جمله را تكرار مي­كنند.

« شاه­حسن» ، « شاه­حسين»

و پس از چند بار تكرار، اين­بار با تكرار دو كلمه: «حسن» و «حسين» به اين پايكوبي ادامه مي­دهند و سپس اين حركت پايان مي­يابد.  كه در واقع پايان مراسم آن شب است.

در گذشته­اي نه چندان دور پس از مراسم شب اول،‌ مراسم شبيه­خواني آغاز مي­شد كه امروز نيز گهگاه با مراسم شبيه­خواني اين مراسم تا پاسي از شب ادامه مي­يابد.

(شبيه شب اول محرم معمولاً شبیه حضرت مسلم است)

شب دوم

مراسم به گونة شب اول است، با اين تفاوت كه دسته­هاي جلو و عقب به ترتيب بيت اول و بيت دوم اين دو بيتي را مي­خوانند.

هركه امشب بهر فرزند علي زاري كند

سيل اشكي از قنات چشم خود جاري كند

در قيامت وقت حشر و نشر و ميزان و صراط

هركجا باشد حسين او را هواداري كند

شب سوم

زين مصيبت در جهان، امروز تا روز جزا

مي­كند اهل زمين و آسمان وا حسرتا

نُه فلك گرديده خاكستر نشستن از ماتمش

كعبه زين ماتم سيه­پوش است تا روز جزا

شب چهارم

زينب به فغان و ناله مي­گفت

كو سرور لافتي حسينم؟

بر دشت بلا به دست كفار

گرديد شهيد نور عينم

شب پنجم

هر محرم در نجف، اين ناله­ها سر مي‌برد

حضرت زهرا، شكايت نزد حيدر مي­زند

كشته فرزند مرا، شمر لعين در كربلا

آه و واويلا سكينه دست بر سر مي­زند

شب ششم

ما ز ازل گفته­ايم، بعد رسول خدا؛ حيدرصفدرعلي، خواجه قنبرعلي، ساقي كوثر علي، از همه بهتر علي، شير خدا، پير ما، كز غم جان حسين، سوخت دل و جان ما

شب هفتم

ديده گريون سينه بريون از غم جان حسين

ز آسمان گويند ملائك جان به قربان حسين

ديده گريون سينه بريون، از غم لب تشنگون

ترسم از آه يتیمون چرخ گردد سرنگون

شب هشتم

فرزند رسولي كه شفيع عرصات است

با اهل حرم تشنه لب آب فرات است

جبريل و ملائك همه غمگين و سيه­پوش

هم خضر در اين واقعه بيزار حيات است

شب نهم

آه و واويلا كه امشب الوداع خواهد شود

از تن فرزند حيدر سر جدا خواهد شود

آه واويلا كه فردا بر لب آب فرات

از تن فرزند حيدر سر جدا خواهد شود

شب دهم

شد زلزله در عرش ندانم كه شين است

يا شورش محشر شده يا قتل حسين است


برخاست فغان از همه آفاق چه شین است

اي خاك به سر كن كه شب قتل حسين است.

در پايان مراسم سوگواري و شبيه­خواني در شب عاشورا، رسم بر اين است كه عزاداران در آیين­هاي سوگوارانه­اي كه متنوع و توأم با جابجايي­ها در محوطه حسينيه است و با خواندن اشعار و نوحه و چاووشي و سينه­زني­هاي گوناگون، اين مراسم را تا سپيده­ صبح عاشورا و هنگام نماز صبح ادامه ­مي­دهند.  اشعار عزاداري به صورت ابيات جداجدا و حسب حال حضرت امام حسين و شهداي كربلاست.

در اينجا اجمالاً به يادآوري تعدادي از ابيات سوگواري شب عاشورا بسنده مي­كنيم:

اينگونه آغاز مي­شود و عزاداران در دو گروه سينه­زني در پاسخ يكديگر ابيات زير را مي­خوانند حسينيم يا حسين، كو حسينم؟

حسينم يا حسين، نور عينم

حسين را كشتن و آبش ندادند

به جان شيعيان داغش نهادند

شب قتل است و بود وقت وداع شه دين

 با يتيمان چه كند زينب افكار حرين

امشب است آن شب كه زينب بي­برادر مي­شود

دختر شير خدا بي­يار و
 ياور مي­شود

دختر شير خدا، امشب
سه جا دارد عزا

گاه مي­گويد حسن گاهي حسين، گاهي رضا

شاه سر از تن جدا، آغا سلام عليك

مرقد شش گوشه­دار، بر تو سلام عليك

كاش در كرببلا حرمله و
تیر نبود

يا در آغوش حسين اصغر بي­شير نبود

چه كربلاست امشب، چه پر بلاست فردا

سر حسين مظلوم، از تن جداست فردا

امشب شب عاشورا است، شد كار حسين مشكل

فردا چه كند زينب، با اين همه خون دل

اي شمر مزن بر هم اين عالم امكان را

از كينه مكن ويران معموره ايمان را

ظهر روز عاشورا، شمر مي­كشد خنجر

بر گلوي شاه دين،
بوسه­گاه پيغمبر

شب قتل حسين بي­گناه است

فلك سرگشته و عالم سياه است

اشعار یاد شده و دهها شعر و بیت و عبارتهای آهنگین دیگر ضمن ایستادن یا حرکت و یا چرخیدن گرد کلک و جلو نخل و. . .  تا سپیده دم خوانده می‌شود. 

همینکه وقت اذان صبح می‌شود اذان می گویند و سپس تا پایان مراسم صبحگاهی این اشعار و عبارتها خوانده می‌شود:

صبح قیامت دمید

لعنت حق بر یزید

وامصیبتا امروز روز عید
 قربان است

پادشاه مظلومان از عطش هراسان است

وامصیبتا امروز شمر و می‌کشد خنجر

بر گلوی شاه دین به بوسه گاه پیغمبر

صبح قتل بی کسان است
 ای خدا

ماتم لب تشنگان است
ای خدا

ای امیر عرب ـ از تو آقا عجب

ای تشنه لب – کشت
بی سبب

هر چند که مراسم شبهای دهة عاشورا در صبح عاشورا پایان می یابد ولی سوگواران از همان صبح مراسمی را دنبال می کنند که تا چند روز دیگر ادامه پیدا می‌کند ولی چون در چارچوب مراسم شبهای دهة عاشورا نیست به بررسی جداگانه‌ای می‌سپاریم. 

هیئات بشنیغان

محلّة بشنیغان در حال حاضر دارای شش هیأت است که اسامی آنها به ترتیب تاریخ تاسیس آورده می‌شود:

هیأت حسینی 1321  هجری شمسی، هیأت ابوالفضلی کوی مشایخ 1364، هیأت فاطمیه 1366، هیأت قمر‌بنی‌هاشم(ع) 1374، هیأت چهارده معصوم 1378 وابسته به هیأت فاطمیه) و هیأت رقیه خاتون(س) 1380.

شایان ذکر است که برنامة عزاداری هیئات مذکور در شبهای ماه محرم به صورت چرخشی انجام می‌گیرد و هر هیأت بر اساس برنامه از قبل طراحی شده در وقت معینی به عزاداری می‌پردازد.  نحوه عزاداری هیئات بشنیغان بیشتر به صورت زنجیرزنی است و گاها برخی از هیأتها در متن برنامه عزاداری به اجرای برنامه های نماشی می‌پردازند.

شاخص‌ترین مراسمات عزاداری بشنیغان:

جدای از مراسمی که در شبهای محرم در حسینیه سید قنبر برگزار می‌گردد، مراسماتی ویژه نیز برگزار می‌شود که به طور خلاصه به آن می‌پردازیم.

مراسم شب عاشورا:

این مراسم با عنوان همایش شیرخوارگان حسینی از سال 1387 به پیشنهاد یکی از مداحان اهل‌بیت(ع) توسط هیئت رقیه خاتون بعد از نماز مغرب و عشاء با حضور شیرخوارگان شهر در سید صدرالدین قنبر(ع)‌ برگزار می‌شود.

مراسم عزاداری عصر عاشورا:

این مراسم که از سالیانی دور در حسینیه سید قنبر برگزار می‌شود در گذشته با حضور هیأتهایی از سراسر شهرستان و با شور و حال مضاعفی برگزار می‌شده ولی امروزه صرفا با حضور هیئات بشنیغان و هیأتهایی از میبد و کوچُک به اجرا در می‌آید.

 کتل بندی و اجرای برنامه‌های نمایشی از شاخصه‌های این مراسم است.  ناگفته نماند چندین سال است که مراسمی به عنوان هفت امام حسین و شهدای کربلا نیز در محل سیدقنبر برگزار می‌گردد.

 مراسم سیزده محرم که شبیه مراسم عصر عاشوراست و هیئات به عزاداری می‌پردازند و برنامه دسته بنی اسد و نمایش کتل‌های بسته شده از دیگر برنامه های این روز است.

اربعین حسینی:

 مراسم اربعین سید و سالار شهیدان از یک دهه پیش با شکلی متفاوت از سبک و سیاق قدیمی آن در بشنیغان به اجرا در می‌آید.  عصر روز اربعین علاوه بر برنامه‌های معمول عزاداری هر هیأت ، مراسم نمادین بازگشت کاروان اهل بیت از مدینه به کربلا توسط هیأت فاطمیه بشنیغان به اجرا در‌می‌آید و طی آن کاروانی نمادین از محل امامزاده میرشمس‌الحق به طرف حسینیه سیدقنبر به حرکت در می‌آید و در محل سیدقنبر به اجرای برنامه‌های عزاداری و نمایشی می‌پردازد.

مراسم شهادت حضرت رقیه(س) « 5 صفر» :

مراسم شهادت حضرت رقیه(س)‌از سال 1380  تا کنون توسط هیأت رقیه خاتون بشنیغان بصورت کاروان در روز شهادت حضرت رقیه‌(س) از امامزاده میر شمس‌الحق میبد بطرف امامزاده سیدصدرالدین قنبر به حرکت در می‌آید و در این محل به اجرای برنامه های نمایشی و عزاداری می‌پردازند.

مراسم شهادت حضرت زهرا (س) :

مراسم شهادت حضرت زهرا (س) در شب شام غریبان شهادت حضرت و با اجرای نمادین مراسم سقیفه بنی‌ساعده و غصب حق خلافت مولا علی (ع) و خطبه حضرت زهرا(س) و نهایتا شهادت حضرت برگزار می‌شود و در پایان این مراسم که توسط هیأت فاطمیه و چهارده معصوم(ع) برگزار می‌شود برنامه تشییع معفای حضرت زهرا‌(س) برگزار می‌گردد و در پایان عزاداران با شام متبرک هیأت پذیرایی می‌شوند.

در پایان با تشکر از تمامی هیأتهای بشنیغان و مردم خونگرم این محل و با آرزوی موفقیت برای این عزیزان، این مقوله را با ذکر این مطلب که آنچه گفته شد فقط گوشه‌ای از مراسم و سنتهای عزاداری در محلّه بشنیغان است به پایان می‌‌بریم.

در پایان با تشکر از تمامی هیأتهای بشنیغان و مردم خونگرم این محل و با آرزوی موفقیت برای این عزیزان، این مقوله را با ذکر این مطلب که آنچه گفته شد فقط گوشه‌ای از مراسم و سنتهای عزاداری در محلّه بشنیغان است به پایان می‌‌بریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

سخن سردبیر مجله شماره پنج

د دی ۲۷ , ۱۴۰۰
عشق حسيني عظيمترين  سرمايه روحي شيعه است. عشق حسيني پيوند­دهنده شيعيان با اهل بيت پيامبر و عاملي بازدارنده از تباهي، برانگيزاننده به فداكاري و جهاد و تصفيه­كننده دل و جان است. در سايه همين عشق و ياد حسين عاشورا زنده مانده و سوز آن، حمايت قلبي عاشق امام حسين(ع) را […]