وقف امام حسین (ع) یا امام حسین(ع) واقف

وقف سنت حسنه ای است که در تمام ادوار تاریخ، انسانهایی نیک اندیش بدان عمل نموده و پرونده اعمال خویش را تا قیام قیامت باز گذاشته اند. گرچه در قرآن مجيد آيه اي مربوط به وقف مستقلاً وجود ندارد اما از آيات مربوط به انفاق و احسان و صدقه و تعاون و… مي توان به رجحان و استحباب وقف پي برد.
اگر نیم نگاهی به پرونده موقوفات و وقف نامه ها بیندازیم خواهیم دید که گذشتگان ما برای رفع معضلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و بر آوردن نیازهای دینی و مذهبی روز جامعه، از هیچ تلاشی دریغ نکرده و بسته به نیاز، بخشی از دارایی خود را در جهت رفع این مشکلات، وقف می کردند.
اگر محله ای نیاز به مسجد داشت موقوفات خود را در راستای تهیه زمین مسجد، هزینه ساخت آن، فرش، روشنایی، مکان اسکان امام جماعت، تأمین کفش پیش نماز، وسایل چایی، زغال برای گرم کردن مسجد و…. تنظیم می کردند.
اگر محله ای نیاز به حسینیه داشت وقفیات هم بر همین اساس بود. تهیه زمین مناسب برای احداث حسینیه، ساخت آن، برپایی مراسم عزاداری و تعزیه خوانی، اسب، شتر، کجاوه، ساخت نخل، نخل بندی، تزئینات نخل، تهیه دیگ، پخت آش امام حسین(ع)، تهیه بیرق، چراغ بیرق، روغن یا نفت چراغ، تهیه هیزم برای گرم کردن حسینیه در ایام سرد سال و همچنین پخت آش، جمع کردن سنگ و خاشاک در مسیر عبور نخل و….
اگر مردم برای رفتن به زیارت حضرت امام رضا(ع) و عتبات عالیات رنجی را می بایست تحمل کنند وقفیات هم در جهت رفع یا کاهش این مشقّات بود. تهیه گیوه برای زائرین، ساخت کاروانسرا در مسیر عبور کاروانها، تأمین غذای مسافرین و… از جمله این موارد بود.
اگر مردم محل، به حمام عمومی نیاز داشتند زمینی را در مکانی مناسب، وقف و برای ساخت، تأمین هیزم، آب، مزد حمامی و وسایل نظافت آن، وقف نامه تنظیم کرده و برای هر کدام از موقوفات فوق، یک نفر را نیز به عنوان متولی انتخاب می کردند تا بر انجام صحیح امور، نظارت کند.
اگر نیاز مردم آب شرب سالم بود، باز این خیرین و واقفین بودند که آستین همت را بالا می زدند. زمینی را وقف و در آن، آب انبار احداث می کردند. ضمن اینکه واقف یا واقفین، بر حسب نیاز، چند جرعه از آب قنات نیز برای تأمین آب مورد نیاز آب انبار، وقف کرده و برای نظارت بر امور، فردی را به عنوان متولی معرفی کرده و مزد وی نیز از طریق موقوفاتی که به همین منظور در نظر گرفته می شد و معمولاً در اختیار گذاشتن قطعه زمین یا بخشی از محصولات کشت شده درآن یا عواید ناشی از فروش حاصل آن زمین بود، پرداخت می شد.
هیچ غریب یا در راه مانده ای نبود که برای اسکان یا تأمین غذایش التماس کند حتی حیوانات وحشی هم از قِبَل وقفیات، بی بهره نبودند.
برپایی مراسم روضه خوانی و عزاداری بر مصائب اهل بیت (س) و تهیه اسباب و وسایل آن، یکی دیگر از مواردی بود که معمولاً متولیان وقف، هزینه آن را از محل موقوفاتی که به همین منظور اختصاص یافته بود، پرداخت می کردند. اهمیتی که پدران ما به وقف می گذاشتند مثال زدنی است.
هیچ کس به خود حق نمی داد از خاک زمین وقفی برای تهیه کاهگل پشت بام منزل شخصی اش استفاده کند. حتی کفشهای خود را پس از مراجعت از محل زراعت و قبل از ورود به منزل، پاک می کردند تا مبادا آغشته به خاک یا گِل زمین موقوفی باشد. موقوفات را به موقع پرداخت یا در راستای نظر واقفین هزینه می کردند، در هنگام خرید و فروش املاک، نسبت به وقفی نبودن آن تحقیق می کردند. کسی با ادارت اوقاف زیاد کار نداشت و این ادارات نیز عاری از پرونده تخلفات بود، وقف نامه ها دست به دست ، سینه به سینه و به درستی به نسل ها منتقل می شد.
روضه خوانی ها و عزاداریها گرچه به ظاهر، از کمیت و کیفیت مراسم امروزی برخوردار نبود اما بی پیرایه و دور از هرگونه غل و غشی بود. خیر و برکت در زندگی محقرانه آنها موج می زد. متأسفانه امروز خیلی از حریم ها شکسته شده، دیگر در تصرف مال وقف، چندان وسواس خرج نمی دهیم، وقفیات را به درستی پرداخت نمی کنیم، بدون توجه به نیّات واقف یا واقفین، موقوفات را تغییر کاربری می دهیم، زمین وقف را به راحتی به تملک خود در آورده و برای ثبت آن به هزار و یک دروغ تمسک می جوییم. بعضاً در وقفیات مربوط به عزاداریها و به خصوص محرم به گونه ای عمل می کنیم که گویی این امام حسین(ع) است که خود را وقف امت کرده تا به نان و نوایی برسند. اسراف ها و ریخت و پاش های بی حد و اندازه و آنچنانی، تهیه پرچم و بنرهایی با تمثال های جورواجور و رنگ و لعاب داده از امام حسین(ع) و حضرت ابالفضل العباس (ع) و نصب آن بر در و دیوار شهر، تبدیل مراسم سنتی نخل برداری با آن فلسفه عاشورایی به یک مراسم گاوکشی در برخی محلات و جمع کردن یک مشت تماشاچی به جای عزادار، توزیع کیک و شربت و آب میوه و ساندیس و شکلات در بین عزاداران حسینی به خصوص در روز عاشورا از جمله مواردی است که دل عزاداران واقعی حسین ابن علی(ع) را به درد می آورد. حتی تنور خولی هم دیگر یادآور شب یازدهم عاشورا نیست و به دکانی تبدیل شده که در ظهر عاشورا بین عزاداران حسینی نان گرم توزیع می کند. عکس شهدا، زینت بخش مجالس و یادآور رشادت های آنهاست و چه مجلسی بهتر از مجلس امام حسین(ع) اما این روزها در و دیوار برخی حسینیه ها و تکایا مملو از عکس درگذشتگان است.گویا این حسین(ع) است که برای درگذشتگان ما مجلس گرفته و خود نیز صاحب عزاست.
به یاد داشته باشیم که آب و غذا دادن به سوگواران حسینی عین ثواب است، نخل برداری نمادی از معفای حسین(ع) و از سنت ما یزدی هاست. کتل بندی، به تصویر کشیدن وقایع دهه اول محرم و به خصوص روز عاشوراست و مجالس ما نیز سوگواری بر سالار شهیدان و 72 تن از یاران وفادار اوست. کسی که هنگام تولدش، پیغمبر(ص) بر شهادتش گریست، گریه کودکانه اش پیغمبر را آزار می داد و شهادتش عرش خدا را لرزاند و از لحظه شهادتش روزانه 70 هزار ملک قبرش را زیارت و در سوگش گریه می کنند. پس فراموش نکنیم که ما هم عزادار همان حسینیم و باید به گونه ای عمل کنیم که در شأن حسین ابن علی(ع) باشد.

محمدرضا جانب اللهی فیروزآبادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

بزم بوسه ها

چ دی ۲۹ , ۱۴۰۰
آرزو مي كرد كه اي كاش اين يك فسانه بود!!!آيا آنها بار ديگر پيامبر را كشته بودند! تنها يك يورش از طرف جوان زيبا روي امام كافي بود تا در چشم برهم زدني 200 تن از لشكرياني كه مغرورانه شجاعت دست جمعي را به خود تلقين مي كردندبه درك فرستاده […]